یکشنبه

چرا آیت‌الله خامنه‌ای تحمل می‌کند؟

آیت‌الله خامنه‌ای، رهبر جمهوری اسلامی چهارشنبه‌ اخیر، و در سخنانی مهم، بار دیگر برای فاش‌گویی اختلاف‌ها به سران سه قوه تذکر داد. هشدار جدید او لحنی تندتر از همیشه داشت. به دشواری می‌توان پذیرفت که تذکر صریح وی، مخاطبی جز محمود احمدی‌نژاد داشته باشد. صادق لاریجانی،
رییس دستگاه قضایی منصوب رهبری است و همسو با وی. آن‌که در ماه‌های اخیر به‌قدر لازم ساز ناهمنوا با مرکز ثقل قدرت نواخته، رییس قوه مجریه است. هرچه پایان عمر دولت دوم احمدی‌نژاد نزدیک‌تر می‌شود، جلوه‌گری‌ها و تلاش‌های گریز از مرکز وی، محسوس‌تر می‌شود. امکانات و بضاعت‌های دولت رانتی (نفتی) به‌سادگی قابل فروگذاشتن نیست، به‌ویژه آن‌که پس پشت آن، توهم‌های ایدئولوژیک و پروژه‌های سیاسی نیز نهفته باشد. این‌گونه، باند احمدی‌نژاد ـ مشایی حداکثر تلاش خود را مبذول خواهند کرد که قوه مجریه به‌سادگی دراختیار دیگر اقتدارگرایان قرار نگیرد.
در برابر این عزم و انگیزه، رهبر جمهوری اسلامی و جریان امنیتی ـ نظامی ـ رانتی، تاکنون صبوری نشان داده‌اند. به بیان دیگر، آیت‌الله خامنه‌ای با وجود سخنان تندی که در سطح عمومی ابراز کرده، و هرچند تلاش کرده خود را در مقام یک «فصل الخطاب» و رهبر مقتدر نشان دهد، اما در مهار احمدی‌نژاد ناکام بوده است. اظهارنظر تند چهارشنبه‌ رهبر جمهوری اسلامی حتی شاهدی بر این ادعاست که وی از کنترل رییس قوه مجریه، پشت پرده سیاست، در استیصال محسوس و کلافگی بسر می‌برد.
اگر امکان مهار احمدی‌نژاد با تذکر و انذار بود، چه نیازی به طرح آن در سطح افکار عمومی؟ دست‌کم دو پاسخ قابل طرح است:
اول، و در تحلیلی از زاویه‌ یک رهبر مقتدر و محیط بر بخش‌های مختلف ساخت سیاسی قدرت؛ آیت‌الله خامنه‌ای پروژه‌ای سنگین پیش‌بینی کرده و تحققش را محتمل دانسته: استیضاح احمدی‌نژاد و کنار گذاشتن وی. دراین‌صورت، باید از هم‌ اینک در سطح افکار عمومی (به‌ویژه لایه‌های اجتماعی حامی حاکمیت) نوعی آمادگی ذهنی ـ روانی برای حذف رییس جمهور برآمده از انتخابات پرمناقشه و ابهام ۱۳۸۸، ایجاد کرد. این‌چنین، آیت‌الله خامنه‌ای می‌کوشد به احمدی‌نژاد «کارت زرد» نشان دهد، و تاکید کند که حجت را بر او تمام کرده است.
دیگر، و در تحلیلی از زاویه‌ کسی که می‌داند چاره‌ای جز تحمل احمدی‌نژاد در ماه‌های مانده از دور دوم ریاست جمهوری‌اش نیست؛ آیت‌الله خامنه‌ای تلاش می‌کند جایگاه متفاوت و ویژه‌ خود را در ساختار سیاسی قدرت، مورد تاکید و تبلیغ قرار دهد. این‌چنین، به‌جای توبیخ حضوری رییس جمهور متوهم، چاره‌ای نمی‌یابد جز آن‌که در برابر ناظران داخلی و خارجی، قدرت‌نمایی کند و به‌مثابه‌ «فصل الخطاب» سخن بگوید؛ فصل‌ الخطابی که دست‌کم در این ماه‌های اخیر تجربه کرده نمی‌توان پدیده‌ای چون احمدی‌نژاد را به‌سادگی مهار کرد. رهبر جمهوری اسلامی برای آن‌که نشان دهد تدبیر امور از اراده‌ او خارج نشده، به‌صورت علنی توبیخ می‌کند و هشدار می‌دهد.
با هر یک از این دو نگاه که همدل باشیم، خروجی تفاوت محسوسی نمی‌کند. روزی بیشتر از هشدار و اخطار نگذشته، دو برادر نشسته بر رأس دو قوه‌ مقننه و قضاییه، نامه‌ تمکین تمام و کمال به رأس نظام می‌فرستند و بر ولایت‌پذیری خود مهر تاکید می‌زنند؛ اما احمدی‌نژاد در مکتوبی متفاوت، و از موضعی تقریبا متناظر با رهبر جمهوری اسلامی، بار دیگر قدافرازی می‌کند و قدرت‌نمایی. او ابایی ندارد که مستقیم و غیرمستقیم، وظایف آیت‌الله خامنه‌ای را یادآوری کند و از زاویه‌ یک مدعی دموکراسی، پروژه‌های باند خود را پیگیر شود.
اما در این میان، پرسش‌هایی مطرح است؛ ازجمله این که چرا آیت‌الله خامنه‌ای در برابر جلوه‌گری‌ها و اقتدارجویی‌های احمدی‌نژاد، مدارا پیشه کرده و از موضع قدرت فائقه، برخوردی شدید را ـ به بازوهای تقنینی و قضایی ـ توصیه و عملیاتی نمی‌کند؟ به گمان نگارنده، برخی دلایل اتخاذ چنین روشی از سوی رهبر جمهوری اسلامی، چنین‌اند:
اول؛ حاکمیت جمهوری اسلامی با بحران‌های متعدد، به‌ویژه در دو عرصه‌ اقتصادی و بین‌المللی دست به گریبان است. به نظر نمی‌رسد که نظام سیاسی، ظرفیت درگیر ساختن خود در بحرانی جدید (استیضاح و برکناری رییس قوه مجریه) را دارا باشد. رهبر جمهوری اسلامی ناگزیر است که «استخوان در گلو»، رییس جمهور یاغی‌اش را برای ۸ ماه دیگر تحمل کند.
دوم؛ احمدی‌نژاد شریک آیت‌الله خامنه‌ای در روند و فرجام پرمسئله و ابهام انتخابات ریاست جمهوری دهم است. در پروژه‌ای مشترک و اهدافی همسو، رییس قوه مجریه و رهبر جمهوری اسلامی و جریان امنیتی ـ نظامی ـ رانتی، از ۲۲ خرداد ۱۳۸۸ همگام شده‌اند. احمدی‌نژاد به‌خوبی از کمّ و کیف آن ۵/۲۴ میلیون نفر رای اعلام شده برای خود (که مطابق ادعای مراجع رسمی جمهوری اسلامی، حدود ۶۳ درصد جمعیت رای دهنده را شامل می‌شد) مطلع است. آیت‌الله خامنه‌ای برای کنار گذاشتن احمدی‌نژاد باید سطح بالایی از ریسک بیان ناگفته‌ها در مورد آن انتخابات پرسئوال و مناقشه را تحمل کند. او و رییس جمهور تا دیروز محبوبش، در کشتی مشترکی که از انتخابات ۱۳۸۸ به‌راه افتاده، هم‌سفرند. آیت‌الله خامنه‌ای ناچار است «مراقب» احمدی‌نژاد باشد و حضور او را در حاکمیت، صبوری کند.
سوم؛ کمتر کسی چون احمدی‌نژاد از میزان بودجه و اعتباری که برای بیت رهبری و هزینه‌های بی‌پایان و نامعلوم و بی‌حساب و کتابش، در سال‌های اخیر تخصیص یافته، باخبر است. او می‌تواند ـ درصورتی‌که آزار بیند یا به هر دلیل دیگر، انگیزه‌ گفتن یابد ـ اعلام کند که چند درصد از درآمد نجومی نفت در دو دوره ریاست جمهوری‌ وی در اختیار آیت‌الله خامنه‌ای قرار گرفته است. آیت‌الله خامنه‌ای ناگزیر است که احمدی‌نژاد را رعایت کند.
چهارم؛ رهبر جمهوری اسلامی ازجمله مدافعان و حامیان تمام قد احمدی‌نژاد محسوب می‌شود. او حتی در همین ماه‌های اخیر نیز مکرر به آمار و ارقام و گزارش‌های دولت احمدی‌نژاد، استناد کرده است؛ گزارش‌هایی که کارشناسان مستقل، غیرواقعی، نادقیق و تحریف شده ارزیابی‌شان می‌کنند. کنار گذاشتن رییس جمهوری که آیت‌الله خامنه‌ای در سخنرانی مهمش پس از انتخابات ۲۲ خرداد ۱۳۸۸، مواضع او را از دیدگاه‌های هاشمی به خود نزدیک‌تر توصیف کرد، کار آسانی نیست. «بصیرت» و «تدبیر» و «بینش سیاسی» شخص اول نظام، بیش از پیش با سئوال مواجه خواهد شد. این‌گونه، آیت‌الله خامنه‌ای ترجیح می‌دهد هرچند با کلافگی و ناراحتی، مدارا کند.
پنجم؛ مطابق اصل ۱۳۱ قانون اساسی، درصورتی‌که رییس جمهور از مقام خود عزل و برکنار شود، معاون اول وی هدایت و مدیریت قوه مجریه را عهده‌دار خواهد شد. مشکل نه چندان کوچک اینجاست که معاون اول احمدی‌نژاد (محمدرضا رحیمی)، شخصیتی جنجالی‌تر و مشکل‌دارتر از احمدی‌نژاد محسوب می‌شود. اغلب لایه‌های اصول‌گرا در مورد سوءاستفاده‌های او ازقدرت، نقدها و پرسش‌های جدی دارند. شاید ترجیح به تحمل احمدی‌نژاد باشد تا میدان دادن به کسی که اتهامات جدی اقتصادی و اداری متوجه اوست و دستگاه قضایی پرونده‌هایی همچنان گشوده از وی دارد.
این مکتوب کامل نیست، اما مهم‌ترین دلایل تحمل و صبوری آیت‌الله خامنه‌ای را در قبال احمدی‌نژاد، آن‌هم در اوج ناراحتی و برآشفتگی و استیصال از او و رفتارها و گفتارهایش، توضیح می‌دهد.
با نامه‌ اخیر احمدی‌نژاد به رهبر جمهوری اسلامی، بیش از پیش مشخص شد که رییس قوه مجریه‌ برآمده از انتخابات ۲۲ خرداد ۸۸، به‌سادگی قدرت و امکان دراختیار را به باندهای رقیب واگذار نمی‌کند.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر