یکشنبه

آه مذهب!...

آه مذهب!...
هرازگاهی پیش  از آنکه سخنی از تو به میان آورم
باید خون تمام سنگسارها، سر بریدن ها و شلاق ها را از ذهنم استفراغ کنم...
و چند ثانیه سکوت کنم!... تا شاید...
صدای ضجه دخترکان باکره ۹ ساله ای،
که  در خون غلطیدند
و فریاد درد آلود خواهران سرزمینم که به بهانه حجاب اجباری شکنجه می شوند
و شیون زنانی که در عروسی اجباریشان به همسری چندم برده داری حقیر...بخشیده شده اند
و صدای ناله زجر آلود  هموطنان غیورم در زندان ها...
حتی برای لحظه ای در ذهن خسته ام آرام گیرند!...


آه مذهب!...
هرازگاهی  پیش از آنکه سخنی از تو به میان آورم...
متحیر به آئینه می نگرم که چگونه هنوز صورتم
از احساس درد و رنجی که تو بر سرنوشت هم میهنانم رقم زده ای، متلاشی نشده است؟!
یا اینکه چگونه  گردنم هنوز رد بریده چاقوی فتوای تو را، بر خود ندارد؟!

آه مذهب!...
هرازگاهی پیش  از آنکه سخنی از تو به میان آورم
نفس عمیقی می کشم... و با افتخار به احمد کسروی و علی اکبر سعیدی سیرجانی می اندیشم!...

آه ه ه مذهب!.

کشف شش شبکه جاسوسی جمهوری اسلامی در یمن

عبدربه منصور هادی ، جمهوری اسلامی را به دخالت در امور داخلی یمن و ایجاد هرج و مرج و خشونت در این کشور متهم کرد.رئیس جمهور یمن که روز شنبه در مرکز بین المللی "ویلسون" در واشنگتن سخنرانی می کرد در این زمینه گفت:" " شش شبکه جاسوسی را که برای رژیم ایران کار می کرده اند در یمن کشف کردیم."
http://www.parsdailynews.com/105842.htm

به گفته وی پرونده پنج شبکه از مجموع شش شبکه شناسایی شده ، به دادگاه تحویل داده شد تا محاکمه متهمان آغاز شود.

وی همچنین افزود:" یمن در حال حاضر از دخالت های منطقه ای زیادی رنج می برد که یکی از این دخالت ها از سوی جمهوری اسلامی صورت می گیرد."

به گزارش العربیه، هادی درباره نوع دخالت های رژیم ایران در کشورش گفت:" دخالت های جمهوری اسلامی در یمن شامل حمایت از برخی گروه ها و جریانات سیاسی و مسلح و همچنین تشکیل شبکه های جاسوسی است."

رئیس جمهور یمن گفت:" رژیم ایران که خود را به عنوان یک قدرت منطقه ای معرفی می کند ، تلاش می کند از طریق دخالت در امور یمن به یک جایگاه منطقه ای برسد."

وی افزود :" پس از ظهور نشانه هایی از سرنگونی رژیم سوریه ، جمهوری اسلامی برای جبران این تحول به یمن روی آورده است.

بدا بر ما که ما ........

چه بی شرم و پُر از رنگ و ریاییم
حقیر اما ، سراسر ادعاییم
وطن در خون و ما خاموش خاموش
چه بی غیرت چه بی غیرت که ماییم.

فاجعه ای به نام دلار


اروپا و آمریکا آماده اعمال تحریم های سنگین تر علیه ایران

خبرگزاری فرانسه روز یکشنبه در گزارشی اعلام کرد اتحادیه اروپا و ایالات متحده آمریکا آماده اعمال تحریم های سنگین تر علیه ایران هستند تا هم جلوی پیشرفت برنامه هسته ای جمهوری اسلامی را بگیرند و هم نگذارند اسرائیل به ایران حمله کند.


به گفته دیپلمات های ارشد غربی، به نظر می رسد که پافشاری بنیامین نتانیاهو، نخست وزیر اسرائیل بر لزوم تعیین «خط قرمز صریح» در مقابل برنامه هسته ای ایران، اقدام اروپا و آمریکا برای تحت فشار قرار دادن بیشتر ایران را تسریع کرده است.

گفت و گوی روز جمعه نتانیاهو و باراک اوباما نشان می دهد که اسرائیل و آمریکا درباره ایران به اجماع بیشتری دست یافته اند. اما درباره حمله یک جانبه اسرائیل علیه تاسیسات اتمی ایران و زمان آن هنوز تردیدهایی وجود دارد.

تحریم های جدید علیه ایران قرار است ابتدا از سوی اروپا به اجرا درمی آید. همزمان مذاکرات بین المللی برای متقاعد ساختن ایران به توقف برنامه هسته ای جریان خواهد داشت.

یک مقام ارشد غربی که به هیات بین المللی مذاکره کننده درباره برنامه اتمی ایران نزدیک است به خبرگزاری فرانسه گفت «قدم بعدی ما تشدید تحریم هاست». وزیران خارجه اتحادیه اروپا نیمه اکتبر در لوکزامبورگ در همین زمینه تشکیل جلسه خواهند داد.

این دیپلمات غربی می گوید «تحریم های جدید در حوزه مالی است». او که به شرط فاش نشدن نامش سخن می گفت همچنین گفته تصمیم قطعی درباره جزییات ساز و کار تحریم های جدید هنوز گرفته نشده است.

اقتصاد ایران در چند ماه گذشته و تحت تاثیر تحریم های اعمال شده بر صادرات نفت و عملیات بانکی به شدت آسیب دیده و به زانو در آمده است. ریال ایران هر روز بیشتر سقوط می کند و ارزش خود را روزانه از دست می دهد. در مقابل بهای مایحتاج اولیه و خوراکی در ایران تا ۵۰ درصد افزایش یافته است.

با آن که اتحادیه اروپا از اول ماه ژوئیه خرید نفت ایران را ممنوع کرد اما بریتانیا، فرانسه و آلمان «متفق القول» خواستار اعمال تحریم های بیشتر اتحادیه اروپا بر ایران هستند.

کنگره آمریکا در ماه اوت گفت شرکت هایی که با بخش صنعت نفت و گاز ایران همکاری می کنند، برای شرکت ملی نفت ایران بیمه نامه صادر می کنند، تانکرهای نفت به ایران می فروشند و یا با برنامه هسته ای و غنی سازی اورانیوم ارتباط دارند مجازات می شوند.

یک دیپلمات دیگر غربی گفته است که همیشه جا برای سختگیری های بیشتر هست. او گفت هدف دولت ایران است و نه مردم این کشور.

سخنرانی نتانیاهو در مجمع عمومی امسال سازمان ملل متحد در نیویورک بسیاری را به هراس انداخت. او هشدار داد که ایران می تواند تا نیمه ۲۰۱۳ – یک سال دیگر- به مواد لازم برای ساخت بمب اتم دست یابد و خواستار کشیدن خط قرمز برای متوقف کردن غنی سازی اورانیوم در ایران شد.

نخست وزیر اسرائیل گفت که تا پس از برگزاری انتخابات ریاست جمهوری آمریکا برای تصمیم گیری صبر می کند اما شماری از مقامات اسرائیلی می گویند بیش از این نمی توانند منتظر تاثیر تحریم ها باشند.

دنی آیالون، معاون وزیر خارجه اسرائیل هفته پیش گفت: «ایران در آستانه ورشکستگی است و مخالفت علیه روحانیون روبه افزایش است اما این تحریم ها نتوانسته صاحبان قدرت در تهران را از پیشبرد اهداف هسته ای شان بازدارد. »

دولت آمریکا می گوید می خواهد از طریق دیپلماتیک با ایران برخورد کند و تا جای ممکن از ورود به رویکرد نظامی خودداری کند.

در این میان، یووال استنیتص، وزیر دارایی اسرائیل روز یکشنبه به رادیو اسرائیل گفت در نتیجه تحریم های بین المللی، اقتصاد ایران به سوی فروپاشی پیش می رود. با آن که برخی مقامات اسرائیلی خواستار حمله نظامی به ایران هستند اما تنگنای اقتصادی در ایران، آنان را واداشته تا به تاثیرگذاری تحریم ها اعتراف کنند. آقای استنیتص در این باره گفت: «تحریم ها طی سال گذشته پیشرفت داشت. اقتصاد ایران هنوز سقوط نکرده اما در آستانه سقوط است. تا آخر سال ۲۰۱۲ خسارت مالی ناشی از نبود درآمد نفت به اقتصاد ایران، به ۴۵ تا ۵۰ میلیارد دلار خواهد رسید.»

یک سند وزارت خارجه اسرائیل که هفته گذشته به بیرون درز کرد می گوید تحریم ها صدمات عمیق و فراتر از حد انتظار به اقتصاد ایران زده اند و مردم عادی زیر بار تورم خم شده اند. هر چند این مسئله تغییری در سیاست های اتمی تهران  نمی دهد.

سه کشور اروپایی آلمان، فرانسه و بریتانیا، ایالات متحده و روسیه که نمایندگان جامعه جهانی در مذاکرات اتمی با ایران هستند تاکنون نتوانسته اند به نتیجه ای ملموس در این مذاکرات برسند.

کارشناسان این کشورها هفته گذشته در نیویورک ملاقات کردند و یک بار دیگر از ایران خواستند تا «بی درنگ» ثابت کند که برنامه اتمی اش صلح آمیز است. آنان قرار است به زودی در لندن ملاقات کنند.

کاترین اشتون، مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپا گفت برای تصمیم گیری درباره مذاکرات بیشتر با ایرانی ها تماس خواهد گرفت.

حمایت علنی از بشار اسد، رئیس جمهور سوریه و گروه های مسلح اسلامگرا در منطقه نیز، مزید بر علت شده و کشورهای غربی را بر آن داشته تا مواضع شدیدتری علیه ایران اتخاذ کنند.

سیر مهارنشدنی واردات

تازه‌ترین گزارش گمرک ایران از تجارت خارجی در شش ماهه نخست امسال نشان می‌دهد که دولت در قبال ۲۰ میلیارد و ۶۱۸ میلیون دلار صادرات غیرنفتی، ۲۶ میلیارد و ۴۸۳ میلیون دلار واردات کالا داشته است.
حمید مافی – "چو دخلت نیست، خرج آهسته‌تر کن! " این روز‌ها این حکمت برای شهروندان ایرانی پرکاربرد شده، اما گویا بر تصمیم گیری‌های مسئولان دولتی تآثیری ندارد. در حالی که رهبر جمهوری اسلامی ایران، سال گذشته در دیدار با اعضای هیات دولت از واردات بی‌رویه کالا انتقاد کرد و خواستار توجه و حمایت از تولید داخلی شد، گزارش‌های گمرک جمهوری اسلامی نشان می‌دهد که دولت همچنان به واردات بی‌رویه کالاهای مصرفی ادامه می‌دهد.

تازه‌ترین گزارش گمرک ایران از تجارت خارجی در شش ماهه نخست امسال نشان می‌دهد که دولت در قبال ۲۰ میلیارد و ۶۱۸ میلیون دلار صادرات غیرنفتی، ۲۶ میلیارد و ۴۸۳ میلیون دلار واردات کالا داشته است.

بر اساس این گزارش، تراز تجارت خارجی ایران در شش ماهه نخست امسال همچنان منفی است. اما آنچه در این گزارش همچون ماه‌های گذشته قابل توجه است، کاهش صادرات غیرنفتی ایران در سال جاری است. صادرات غیرنفتی ایران نسبت به مدت مشابه در سال گذشته ۶,۵  درصد کاهش یافته است. در همین حال میزان واردات کالا به کشور نیز در شش ماه گذشته به نسبت مدت مشابه در سال قبل، به لحاظ وزنی ۷,۱۷ درصد افزایش و به لحاظ وزنی ۱۰ درصدی کاهش داشته است.

با این حال رئیس کل گمرک ایران گفته است که آمار‌ها نشان می‌دهد که صادرات غیر نفتی کشور نسبت به سال گذشته افزایش یافته است. به گفته او، در سال گذشته نسبت صادرات غیرنفتی به واردات ۴۲ به ۵۸ بوده در حالی که امسال این نسبت به ۴۴ درصد در مقابل ۵۶ درصد تغییر یافته است.

کاهش صادرات محصولات پتروشیمی

رئیس کل گمرک در حالی از افزایش نسبت صادرات غیر نفتی به واردات خبر داده که پیش از این مقام‌های دولتی از کاهش سی درصدی صادرات محصولات پتروشیمی سخن گفته بودند. وزیر اقتصاد چندی پیش در همایش صادرات غیر نفتی، اعلام کرد صادرات محصولات پتروشیمی در شش ماه نخست امسال چهل درصد کاهش یافته است. او علت این کاهش را تحریم‌های اقتصادی اعلام کرد و مدعی شد که در مقابل این کاهش، صادرات سایر محصولات غیرنفتی بیش از سی درصدافزایش یافته است.

رئیس کل گمرک ایران اعلام کرده است که واردات کالا در شش ماهه نخست امسال به نسبت مدت مشابه سال گذشته ده درصد کاهش یافته است. اما گزارش منتشر شده از سوی گمرک نشان می‌دهد که کالاهای وارداتی به ایران به لحاظ وزنی هفت درصد افزایش داشته و تنها متوسط قیمت کالاهای وارداتی در مقایسه با سال گذشته کاهش یافته است. گمرک متوسط قیمت هر تن کالای وارداتی به کشور را ۱۳۸۵ دلار اعلام کرده که نسبت به مدت مشابه سال گذشته نشان دهنده کاهش ۶ درصدی در قیمت هر تن کالای وارداتی است.
این در حالی است که بر اساس گزارش گمرک، از مجموع ۲۰ میلیارد و ۵۸۵ میلیون دلار صادرات غیر نفتی ایران، چهار میلیارد و ۵۸۵ میلیون دلار آن معیانات گازی و پنج میلیارد و ۷۵۳ میلیون دلار هم محصولات پتروشیمی بوده و سایر کالاهای صادراتی ایران تنها ۱۰ میلیارد و ۲۸۰ میلیون دلار درآمد ارزی به همراه داشته است.

این گزارش نشان می‌دهد که صادرات میعانات گازی ایران در مقایسه با مدت مشابه سال قبل، به لحاظ ارزشی ۱۸ درصد و صادرات پتروشیمی هم ۲۷,۳۸  درصد کاهش یافته و در مقابل صادرات سایر کالاهای غیر نفتی ۲۹ درصد افزایش یافته است. در حالی که مسئولان گمرک ایران، می‌عانات گازی و محصولات پتروشیمی را در شمار کالاهای غیر نفتی قرار داده‌اند، روزنامه همشهری به نقل از مرکز پژوهش‌های مجلس گزارش کرده است که وزارت خانه‌های اقتصاد و کشور، این دو گروه از محصولات را در شمار کالاهای نفتی و صادرات نفتی محاسبه می‌کنند.

با این حال در شرایطی که شمس الدین حسینی، فرش را دومین کالای صادراتی ایران اعلام کرده، رئیس مرکز ملی فرش ایران از کاهش ۱۲ درصدی صادرات فرش در شش ماه نخست امسال خبر داده است. علاوه بر این متوسط قیمت هر تن کالای صادراتی ایران هم در مقایسه با مدت مشابه سال قبل کاهش یافته و به ۴۶۶ دلار رسیده است.

همچنین بر اساس اعلام گمرک ایران، عراق نخستین مقصد کالاهای صادراتی ایران به شمار می‌آید. به گفته مقام‌های دولتی صادرات کالا به عراق در سال جاری ۲۹ درصد افزایش یافته و به دو میلیارد و ۹۱۱ میلیون دلار رسیده است. پس از آن امارات با دو میلیارد و ۶۱۴ میلیون دلار و چین با دو میلیارد و ۵۷۹ میلیون دلار دیگر کشورهای مقصد کالاهای صادراتی ایران به شمار می‌آیند. افغانستان و هند نیز به ترتیب با یک میلیارد و ۳۲۶ میلیون دلار و یک میلیارد و ۱۸۹ میلیون دلار دیگر شرکای تجاری عمده ایران در واردات محسوب می‌شوند. این پنج کشور مقصد نزدیک به ۵۰ درصد کالاهای صادراتی ایران هستند.

واردات مهار نشدنی

رئیس کل گمرک ایران اعلام کرده است که واردات کالا در شش ماهه نخست امسال به نسبت مدت مشابه سال گذشته ده درصد کاهش یافته است. اما گزارش منتشر شده از سوی گمرک نشان می‌دهد که کالاهای وارداتی به ایران به لحاظ وزنی هفت درصد افزایش داشته و تنها متوسط قیمت کالاهای وارداتی در مقایسه با سال گذشته کاهش یافته است. گمرک متوسط قیمت هر تن کالای وارداتی به کشور را ۱۳۸۵ دلار اعلام کرده که نسبت به مدت مشابه سال گذشته نشان دهنده کاهش ۶ درصدی در قیمت هر تن کالای وارداتی است.

آن گونه که گزارش گمرک نشان می‌دهد، در میان پنج کالای عمده وارداتی ایران، تنها یک کالای صنعتی قرار دارد. شمش آهن و فولاد نخستین کالای وارداتی به ایران به شمار می‌رود. مجموع ارزش این محصول تنها یک میلیارد و ۷۵ میلیون دلار اعلام شده که بیانگر سهم چهار درصدی آن از مجموع واردات ایران است.
گندم، ذرت و برنج به ترتیب با ارزش ۹۸۳ میلیون دلار، ۸۱۴ میلیون دلار و ۵۹۳ میلیون دلار دیگر کالاهایی هستند که در صدر کالاهای وارداتی به ایران قرار دارند. شمس آهن و فولاد در حالی در صدر کالاهای وارداتی به ایران قرار دارد که میزان واردات آن به نسبت سال گذشته از لحاظ وزن و ارزش نزدیک به ۲۲ درصد کاهش یافته در حالی که واردات گندم با افزایش چشمگیر روبرو بوده است.
بر اساس گزارش گمرک، امارات متحده عربی، نخستین مبداء کالای وارداتی به ایران به شمار می‌رود. ارزش کالاهای وارداتی از این کشور پنج میلیارد و ۴۰۱ میلیون دلار (نزدیک به ۲۵ درصد) ارزش کالاهای وارداتی به ایران بوده است. پس از آن چین سه میلیارد و ۷۲۲ میلیون دلار کالا به ایران صادر کرده است. رتبه سوم مبداء واردات کالا به ایران را ترکیه با ۲ میلیارد و ۵۶۰ میلیون دلار در اختیار دارد و کره جنوبی و سوئیس به ترتیب با ۲ میلیارد و ۳۳۹ میلیون دلار و یک میلیارد و ۴۸۰ میلیون دلار در رتبه‌های بعدی قرار دارند. این پنج کشور در مجموع، پنجاه درصد از واردات ایران را به خود اختصاص داده‌اند.

آن گونه که گزارش گمرک نشان می‌دهد، در میان پنج کالای عمده وارداتی ایران، تنها یک کالای صنعتی قرار دارد. شمش آهن و فولاد نخستین کالای وارداتی به ایران به شمار می‌رود. مجموع ارزش این محصول تنها یک میلیارد و ۷۵ میلیون دلار اعلام شده که بیانگر سهم چهار درصدی آن از مجموع واردات ایران است.

گندم، ذرت و برنج به ترتیب با ارزش ۹۸۳ میلیون دلار، ۸۱۴ میلیون دلار و ۵۹۳ میلیون دلار دیگر کالاهایی هستند که در صدر کالاهای وارداتی به ایران قرار دارند. شمس آهن و فولاد در حالی در صدر کالاهای وارداتی به ایران قرار دارد که میزان واردات آن به نسبت سال گذشته از لحاظ وزن و ارزش نزدیک به ۲۲ درصد کاهش یافته در حالی که واردات گندم با افزایش چشمگیر روبرو بوده است. دولت تنها در شهریور ماه امسال ۱۱۱ میلیون دلار بابت واردات گندم هزینه کرده است. همچنین واردات خوراک دامی نیز در نیمه نخست امسال با افزایش چشمگیری همراه بوده است. به گونه‌ای که بر اساس اعلام گمرک تنها در پنج ماه نخست امسال، واردات این محصولات از هند چهار برابر شده است.

افزایش واردات کالاهای مصرفی از چین، هند و کره جنوبی بار دیگر احتمال معامله تهاتری نفت در برابر کالا را در میان ناظران تقویت کرده است. پیش از این گزارش‌هایی در خصوص مبادله تهاتری نفت و کالا از سوی ایران منتشر شده است. تحریم‌های اقتصادی پرداخت مطالبات نفتی ایران را با مشکل همراه کرده است.

افزایش قاچاق کالا

دولت احمدی‌نژاد در سال‌های گذشته، به سیاست‌های وارداتی روی آورده است. به گونه‌ای که بر اساس گزارش رسانه‌های داخلی، ۹۰ درصد از درآمدهای نفتی دولت هزینه واردات شده است. افزایش واردات قانونی البته با قاچاق کالا نیز همراه شده است. به گونه‌ای که چندی پیش عزت الله یوسفیان، نماینده مجلس، از افزایش ۵۸ درصدی قاچاق کالا به کشور خبر داد. گفته‌های او در صحن علنی مجلس، به صورت تلویحی از سوی رئیس کل گمرک نیز تائید شد. معمار‌نژاد البته تاکید کرد که کشفیات کالای قاچاق در کشور ۵۸ درصد افزایش یافته است. با این حال رئیس ستاد مبارزه با قاچاق کالا گفته است که تنها سه درصد از کالاهای وارداتی قاچاق در ایران کشف و توقیف می‌شوند.

چندی پیش نشریه اشپیگل آلمان از افزایش قاچاق کالاهای صنعتی به ایران خبر داده بود. بر اساس اعلام سازمان بنادر و امور دریایی ایران، ۱۳۴ اسکله در سواحل ایران وجود دارد که خارج از کنترل گمرک هستند. این اسکله‌ها در اختیار نهادهای نظامی و برخی از وزارتخانه‌های دولتی هستند. همین سبب شده است که برخی از شخصیت‌های سیاسی ایران از دست داشتن مقام‌های دولتی و نظامی در قاچاق کالا انتقاد کنند. نماینده زاهدان پیش از این گفته بود که قاچاق کالا به کشور به صورت شبکه سازمان یافته از سوی مسئولان اجرایی انجام می‌شود.

علی اکبر اولیایی نماینده مردم یزد در مجلس نیز گفته است: کل دولت به قاچاقچی تبدیل شده است. هیچ دستگاه دولتی را نمی‌توان یافت که دستی در قاچاق کالا نداشته باشد. بخشی از قاچاق کالا از طریق مرزهای رسمی و تحت نظارت گمرک صورت می‌گیرد.

ارزش کالاهای قاچاق به ایران بیش از ۶۰۰ میلیارد دلار براورد می‌شود. این در حالی است که بنا بر اعلام مسئولان ستاد مبارزه با قاچاق کالا در سال گذشته تنها ۱۹ میلیارد دلار کالای قاچاق کشف شده است.

آخه این چه وضعشه ...........؟

هجوم نیروی انتظامی به یک میهمانی خصوصی در ویلائی در شمال و اهانت به خانمها

روحانیون خونخوار از خمینی تا خابه منه ای

صادق خلخالی، روحانی شیعه و حاکم شرع دادگاه های انقلاب، پیرامون اعدام پسر نوجوانی که نشریه ارگان مجاهدین خلق را می‌خوانده‌ است می گوید:

برای خیلی از همکارانم سوال بود که چگونه می‌شود اینها را سر جایشان نشاند؟
عصر از پیش امام بازگشته بودم. داشتیم می‌آمدیم داخل کوچه-منزل، که از شیشه ماشین دیدم دوتا بچه پانزده-شانزده ساله گویا مخفیانه چیزی با هم رد و بدل کردند.دستور دادم بگیرند و بگردندشان ببینم ماجرا چیه. خودم از کیف پسره این روزنامه مجاهدین را در آوردم. یادم هست فامیلیش شریعتی بود. همانجا پسره را با گلوله زدم و به همراهانم گفتم اینجوری باید با این جانوران برخورد کرد.

مصاحبه صادق خلخالی با هفته نامه پروین- شماره صفر، ۱۳۸۱

حضور زنان کارتن‎خواب‌ در شهر تهران

يک مقام مسئول در شهرداری تهران از حضور زنان کارتن‎خواب‌ با ميانگين سنی ٢٠ سال در سطح شهر تهران خبر داد.حسين زارع‌صفت، مديرعامل سازمان رفاه، خدمات و مشارکت‌های اجتماعی شهرداری تهران امروز يکشنبه نهم مهرماه به خبرگزاری کار ايران (ايلنا) گفت: "اکنون شاهد پديده کارتن‎خواب‌‌ها در ميان زنان با ميانگين سنی ٢٠ سال در سطح شهر تهران هستيم که اين موضوع بيانگر کاهش سن آسيب‌ديدگان و فراگير شدن آسيب اجتماعی در اين شهر است."

وی افزود: "پيش از اين پديده کارتن‎خواب‌ها مختص آقايان بود اما هم‌اکنون اين پديده در ميان زنان نيز مشاهده می‌شود که اين زنان معتاد هستند."

اين مقام مسئول با بيان اين‌که جمع‌آوری زنان روسپی از سطح شهر، وظيفه شهرداری تهران نيست تأکيد کرد: "وظيفه ساماندهی و جمع‌آوری زنان کارتن‎خواب ‌و معتاد از سطح شهر و در برخی موارد نگهداری از آنها برعهده شهرداری است."

برپايه آمار رسمی، زنان کارتن‎خواب‌ دو درصد از مجموع افراد کارتن‎خواب ‌را تشکيل می‌دهند اما تعداد زنان کارتن‎خواب معتاد و غيرمعتاد روز به روز در حال افزايش است
به گزارش خبرگزاری دانشجويان ايران (ايسنا)، برپايه تحقيقی که ستاد مبارزه با مواد مخدر با همکاری دفتر مقابله با مواد مخدر و جرم سازمان ملل متحد در تابستان سال گذشته انجام داده است، بيش از ٧٢ هزار زن معتاد در ايران وجود دارد.

برپايه اين تحقيق، سهم زنان معتاد از کل جامعه يک ميليون و ٢٠٠ هزار نفری معتادان، از شش درصد بيشتر نشده، ولی مشکلات آنان بسيار بيشتر از ساير معتادان غير همجنس‌شان است.

تارنمای خبرآنلاين، در بهمن ماه ۱۳۸۹ نوشت،  برپايه آمار رسمی و اعلام شده، زنان کارتن‎خواب‌ با متوسط سنی ۲۵ تا ۴۵ سال دو درصد از مجموع افراد کارتن‎خواب ‌را تشکيل می‌دهند. اما آن طور که از اظهارنظرهای مسئولان شهری برمی‌آيد، تعداد زنان کارتن‎خواب معتاد و غيرمعتاد روز به روز در حال افزايش است.

محمدعلی دادخواه، وکيل دادگستری که هم‌اکنون در زندان به‌سر می‌برد در آن زمان پيرامون اين موضوع گفته بود: "از نظر قانون کارتن‎خوابی جرم محسوب نمی‌شود چون تکاليف دولت‌هاست که بايد در زمينه تأمين امنيت و بهداشت و فرهنگ افراد جامعه اقدام کنند و اين برمی‌گردد به عدم اجرای تکاليف دولت‌ها."

اين وکيل مدافع حقوق بشر که برای گذراندن دوران ۹ سال محکوميت خود به زندان اوين منتقل شده است افزوده بود: "برابر اصل قانونی بودن جرم و مجازات، ما جرمی به نام کارتن‎خوابی نداريم. ذات ولگردی در نهايت به‌عنوان کسی که شغل و اقامتگاه مشخصی ندارد، قابل تعقيب است اما کارتن‎خواب‌ کسی است که اجتماع نتوانسته شغل برايش تأمين کند و اين چيزی نيست که قابل تطبيق با مورد ولگردی باشد."

خردادماه سال گذشته حسين ساجدی‌نيا، فرمانده انتظامی تهران بزرگ گفت: "دو هزار و ١۵٠ معتاد بی‌خانمان و کارتن‎خواب‌، در سطح شهر تهران جمع‌آوری شدند.

وی افزوده بود: "اين روند با هدف پاک‌سازی محلات کلان‌شهر تهران از اين‌گونه افراد، با قوت ادامه خواهد يافت."

نخستين مرکز مجهز نگهداری از زنان کارتن‎خواب‌ و بی‌خانمان تهرانی در زمستان ۱۳۸۹ ايجاد شد.

بازداشت ۱۵ شهروند سلماسی تحت نام اراذل و اوباش


- در شهر سلماس به بهانه پاکسازی اراذل و اوباش تا کنون ۱۵ تن از جوانان بدون ذکر هیچ‌گونه اتهامی بازداشت شده‌اند.
بنا به اطلاع گزارشگران هرانا، ارگان خبری مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران، از هفته پیش٬ در شهرستان سلماس به بهانه پاکسازی اراذل و اوباش نیروهای امنیتی ایران دست به آزار و اذیت شهروندان زده و دربیشتر محله‌ها به شهروندان حمله کردند.
بنا به گزارشهای رسیده در این ارتباط ۹ شهروند درفضای سبز پارک چمران واقع در خیابان چمران توسط نیروهای امنیتی ایران مورد ضرب و شتم قرار گرفتند و بازداشت شدند.
در همین ارتباط ۶ نفر نیز در پارک ملت واقع در میدان پاسداران همین شهرستان بازداشت و از وضعیت بازداشت شدگان با گذشت چند روز خبرى در دست نیست.

امام حسین: ایرانیان را باید به نوکری عربها در آورد و زنان آن ها را در بازار فروخت

ما از تبار قریش هستیم و هواخواهان ما عرب و دشمنان ما ایرانی ها هستند. روشن است که هر عربی از هر ایرانی بهتر و بالاتر و هر ایرانی از دشمنان ما هم بدتر است. ایرانی ها را باید دستگیر کرد و به مدینه آورد زنانشان را بفروش رسانید و مردانشان را به بردگی و غلامی اعراب گماشت

شنبه

اعدام گروهی و قرون وسطایی ۱۱ زندانی زندان قزل حصار کرج




بنابه گزارشات رسیده به « فعالین حقوق بشر و دمکراسی در ایران» ۱۱ زندانی زندان زندان قزل حصار کرج که به سلولهای انفرادی زندان اوین منتقل شده بودند صبح امروز در زندان اوین اعدام شدند.
روز چهارشنبه ۵ مهر ماه در یک اعدام گروهی و قرون وسطایی در زندان اوین ۱۱ زندانی به دار آویخته شدند.این ۱۱ زندانی روز سه شنبه نزدیکهای غروب به طور ناگهانی و مخفیانه تحت عنواین مختلف از سالنهای ۵،۳،۱ و ۷ واحد ۲ زندان قزل حصار کرج خارج و به سلولهای انفرادی بند ۲۴۰ زندان اوین منتقل شدند.
۲تن از زندانیانی که امروز اعدام شدند برادر بودند. به خانواده های ۱۱ زندانی که امروز اعدام شدند اجازه آخرین ملاقات با عزیزانشان داده نشد.
اسامی تعدادی از زندانیان که صبح امروز به صورت گروهی در زندان اوین اعدام شدند به قرار زیر می باشند:
۱- اصغر مشهدی ۳۴ ساله از سالن ۱ واحد ۲ زندان قزل حصار کرج
۲ -مهرداد سلیمی ۲۵ ساله از سالن ۳ واحد ۲ زندان قزل حصار کرج
۳ -علی سلیمی ۳۳ ساله از سالن ۳ واحد ۲ زندان قزل حصار کرج
۴ -جهانشاه گراوند ۳۵ ساله از سالن ۳ واحد ۲ زندان قزل حصار کرج
۵ -اصغر سلک
۶ -عباس سعیدی
تمام کسانی که صبح امروز اعدام شدند اتهام آنها داشتن مواد مخدر بود.رسانه های ولی فقیه در مورد اعدام های گروهی امروز همچنان سکوت پیشه کردند.
ولی فقیه رژیم آخوند علی خامنه ای که سیاست اعدام های گروهی ، اعدام زندانیان سیاسی و سرکوب خونین مردم ایران را تعیین می کند او همچنین رهبری جنایتهای جنگی
و کشتار در منطقه و بخصوص سوریه را به طور رسمی به عهده دارد.سیاست اعدام های گروهی توسط آخوند صادق لاریجانی رئیس قوه قضاییه ولی فقیه که نام وی در
لیست ناقضین بین المللی حقوق بشر قرار دارد و از جنایتکاران علیه بشریت می باشد با مورد تایید قرار دادن و صدور دستور اجرای اعدام ها به اجرا می گذارد.
فعالین حقوق بشر و دمکراسی در ایران، اعدام های گروهی که به منظور ایجاد فضای رعب و وحشت در جامعه صورت می گیرد را به عنوان جنایت علیه بشریت محکوم می کند
و از دبیر کل ، کمیسر عالی حقوق بشر و سایر مراجع بین المللی خواستار ارجاع پرونده جنایت علیه بشریت ولی فقیه آخوند علی خامنه ای به مراجع قضایی بین المللی
جهت محاکمه وی و پایان دادن به کشتارهای گروهی در ایران می باشد.
فعالین حقوق بشر و دمکراسی در ایران
۰۵ شهریور ۱۳۹۱ برابر با ۲۶ سپتامبر ۲۰۱۲

گزارش فوق به سازمانهای زیر ارسال گردید:
کمیساریای عالی حقوق بشر
گزارشگر ویژه حقوق بشر سازمان ملل متحد
گزارشگر ویژه اعدام سازمان ملل متحد
کمسیون حقوق بشر اتحادیه اروپا
سازمان عفو بین الملل

ولایتی : پیروزی بشار اسد، پیروزی جمهوری اسلامی است

علی اکبر ولایتی، مشاور رهبر جمهوری اسلامی ایران در امور بین المللی، امروز گفت که پیروزی بشار اسد بر مخالفانش، پیروزی جمهوری اسلامی ایران است. علی اکبر ولایتی مقاومت بیست ماه اخیر بشار اسد را در مقابل مخالفانش موجب به وجود آمدن صف بندی های جدید در مناسبات بین المللی دانسته است. مشاور آیت الله خامنه ای با اشاره به پشتیبانی روسیه از بشار اسد مدعی شده است که خط مقابلۀ جدیدی میان غرب و شرق ترسیم شده که کانون آن در سوریه و خاورمیانه است.

وزیر پیشین امور خارجۀ جمهوری اسلامی از این رویارویی به عنوان آغاز جنگ سرد یاد کرده است. علی اکبر ولایتی سپس تلویحاً موضع ترکیه را در قبال سوریه نسنجیده توصیف کرده و افزوده است که آنکارا از گسترش ناآرامی های سوریه به مناطق کردنشین خود خشنود نیست.

علی اکبر ولایتی سپس پیروزی بشار اسد بر مخالفانش را قطعی خواند و گفت که تاکنون دسیسه های بین المللی علیه رژیم بشار اسد با وتوی روسیه و چین در شورای امنیت روبرو شده است.

دیروز وزیر امور خارجۀ آمریکا، هیلاری کلینتون، با اشاره به سخنان اخیر فرماندۀ سپاه پاسداران ایران گفت که حکومت اسلامی ایران به هر قیمتی از بشار اسد پشتیبانی می کند. وزیر امور خارجۀ آمریکا در عین حال اظهار داشت که شکاف در حاکمیت رژیم سوریه آشکار است و حکومت بشار اسد محکوم به پایان یافتن است.

سپاه قدس در سوریه یک گارد نخبه ۶۰ هزار نفری علوی درست می کند

پایگاه خبری آذربایجان : برخی رسانه ها از عزم نظام بشار اسد برای تشکیل ارتشی در درون  ارتش متشکل از ۶۰ هزار نیروی علوی مذهب خبر داده اند که افراد آن تحت آموزش نیروهای سپاه پاسداران جمهوری اسلامی ایران قرار گرفته اند.این خبرگزاری به نقل از یکی از کارشناسان در دانشکده بین الملل مطالعات استراتژیک در لندن گزارش داده است: “سازمان های اطلاعاتی غربی به اطلاعاتی دست یافته اند مبنی بر این که گروه های لباس شخصی مسلح وابسته به نظام بشار اسد از طایفه علوی ، به این گردان نخبه ای که شبیه سپاه پاسداران ایران است خواهند پیوست.”
این کارشناس افزوده است که آماده سازی و آموزش این گردان نخبه ، به دست کارشناسان ایرانی حاضر در سوریه صورت می گیرد که شمار آن ها به ۲ هزار نفر می رسد. او ادامه داد: “انتظار داریم که شمار نیروهای دولتی در چند ماه آینده افزایش یابد. این مساله نشانگر طولانی تر شدن بحران سوریه و کسب موفقیت هایی توسط نظام بشار اسد است.”
به گفته کارشناسان، این گردان در صورت تشکیل، در مواقع ضروری، از مناطق علوی نشین در ساحل مدیترانه ای سوریه حمایت خواهند کرد.
معترضان سوری و مقام های غربی، همواره از کمک نظام جمهوری اسلامی ایران به نظام بشار اسد در نبرد با مخالفان سخن می گویند. چندی پیش ۴۸ ایرانی در سوریه توسط مخالفان دستگیر شدند. مخالفان می گویند که آن ها از نیروهای سپاه پاسداران هستند و برای آموزش نیروهای دولتی سوریه و عملیات شناسایی به این کشور اعزام شده اند. مقام های ایران اما می گویند که آن ها زائر اماکن مذهبی هستند.
منبع  العربیه

حکم قطع دست در دزفول در ملاعام اجرا خواهد شد

دادستان عمومی و انقلاب شهرستان دزفول از صدور حكم قطع يد براي يك سارق در اين شهرستان خبر داد.به گزارش ايسنا، صادق ابوهلال در اين‌باره اظهار كرد: به دنبال سرقت‌های شبانه از منازل و دریافت شکایات متعدد از سوی شهروندان، موضوع از طریق دادستانی دزفول به شعبه سوم بازپرسی ارجاع شد و از طریق پلیس آگاهی اقدامات تخصصی و ويژه‌اي در اين زمينه صورت گرفت.
وی ادامه داد: پس از انجام تحقيقات لازم، فردی با هویت «ر.ح» دستگیر شد و به ارتکاب چندین فقره سرقت حدي و تعزیری، ورود به عنف و تخریب منازل شکات اعتراف کرد.
دادستان دزفول افزود: پس از صدور کیفرخواست و ارسال پرونده به دادگاه عمومي جزایی، به لحاظ احراز جمیع جهات و شرایط و خصوصیات 16 گانه ذیل ماده 198 قانون مجازات اسلامی از باب سرقت موجب حد از منازل شکات، متهم به قطع چهار انگشت دست راست محکوم شد.
ابوهلال تصريح كرد: اين متهم همچنین در خصوص اتهام ورود به عنف و تخریب اموال به قصد سرقت، به تحمل شش ماه حبس و از باب تتمیم مجازات، به اقامت اجباری به مدت سه سال در یکی از شهرستان‌های دور از محل زندگی خود، محکوم شد.
وي يادآور شد: این حکم به زودی با حضور مردم مومن شهرستان دزفول، در ملاء عام اجرا خواهد شد.

محمدعلی دادخواه، فعال حقوق بشر، برای تحمل هشت سال حبس روانه‌ی زندان شد

بنابر گزارش‌ها از ایران، محمدعلی دادخواه، وکیل دادگستری و سخنگوی کانون مدافعان حقوق بشر ایران، روز شنبه برای تحمل هشت سال حبس خود به زندان اوین رفت.

مصطفی شعبانی، یکی از همکاران آقای دادخواه، روز شنبه به رادیو فردا گفت: «سه‌شنبه‌ی گذشته از دفتر اجرای احکام دادسرای اوین تماس گرفتند و ایشان را دعوت کردند که به آنجا مراجعه کند. گفته بودند چهارشنبه بیاید ولی ایشان وقت گرفتند و امروز مراجعه کردند و نهایتا در زندان ماندند».

آقای دادخواه به جرم «فعالیت تبلیغی علیه نظام» و «براندازی نرم و سخنگویی کانون مدافعان حقوق بشر» به هشت سال زندان محکوم شده است.

دستگاههای اطلاعاتی امریکا و اسرائیل بر مغزو اعصاب اطلاعاتی جمهوری اسلامی تسلط کم نظیری دارند

جمهوری اسلامی دلش خوش بود که با در اختیار داشتن چند صد موشک میانبرد ، چند هزار تانک و قایق های تند رو می تواند ؛ در مقابل غرب پایداری نماید و در واکنش به حمله نظانی اسرائیل بتواند حملات تلافی جویانه ای را سازماندهی نماید . ولی با کشف «سنگ های جاسوس » که به محض کشف، منفجر می شوند وخرابی ببار می آورند و در عین حال سنگ های دیگر، کار آن را دنبال می کنند. کشف این سنگ ها نشان داد که غرب با استفاده از وسایل سابوتاژ و اطلاعاتی از راه دور توانسته است بر سیستم اطلاعاتی رزیم کاملا مسلط شده و ضربات کاری را به صنعت موشکی و اتمی ایران وارد نماید .
این سنگ های جاسوس که بنام «بسته گرگی» معروف است . در سراسر ایران وبه ویژه در مراکز مهم نظامی و اطلاعاتی کشور توزیع شده است . پس از ترور دانشمندان و اختلال در سیستم کامپیوتری و پس از انفجار در مراکز موشکی ایران ،کشف این نوع سنگ ها نشان می دهد که «دشمن » جمهوری اسلامی به لحاظ تکنیکی و جاسوسی در مراتب بسیار بالایی قرار دارند و در واقع دستگاههای اطلاعاتی امریکا و اسرائیل بر مغرو اعصاب اطلاعاتی جمهوری اسلامی تسلط کم نظیری دارند . کشف این «بسته گرگی» ها در واقع بخش کوچکی از اقدامات اطلاعاتی و ضد اطلاعاتی غرب است . تجارب غرب از کار های جاسوسی در دوران جنگ سر با استفاده از تکنولوزی دیجتالی کنونی دست سازمانهای اطلاعاتی غرب را برای دریافت اطلاعات محرمانه از حکومت ملا ها باز گذاشته است.





 بنوشته تابناک و به نقل از  نشریه «استراتژی پیج»روز جمعه هفتم مهرماه، در تازه‌ترین شماره خود طی مقاله‌ای با عنوان « تخته سنگ‌های هوشمند، ایران را تسخیر می‌کنند» به حوادثی پرداخته که اخیرا در پیرامون تاسیسات زیرزمینی غنی‌سازی اورانیوم در فردوی شهر قم روی داد و موجب قطع برق تاسیسات و آسیب به روند غنی‌سازی شد.

به گزارش «تابناک » ، نشریه «استراتژی پیج» می‌نویسد که مظنون معمولی، مانند هر اقدام مشابه دیگری، ایالات متحده و اسراییل بودند که برای چندین دهه از اینگونه تخته سنگ‌های هوشمند استفاده می‌کنند.

نشریه «استراتژی پیج» در تشریح چگونگی عملکرد «تخته سنگ‌های هوشمند» می‌نویسد که جزییات این ابزار کارآمد که به محض تماس با آن منفجر می‌شود و به عبارتی «خود نابودگر» است، به ندرت فاش می‌شود و آنهم به هنگامی است که بازنشسته عملیاتی و از دور خارج بشود.

بعضی از این ابزارها البته، از مقداری تبلیغات عمومی برخوردار می‌شوند، مانند نوعی از آن بنام «وولف پک» که یک دهه پیش برسر زبان‌ها افتاد.

«وولف پک» و به عبارتی «بسته گرگی» یک دستگاه گیرنده و  اختلال امواج ۲ کیلو و۷۳ گرمی است که درقلمرو دشمن رها می‌شود تا اطلاعات دریافت کند و در همانحال سیستم مخابراتی دشمن را مختل و مسدود سازد.

این بسته‌ها معمولا با رنگ‌های پوششی، استتار و در درون تخته سنگ‌های مصنوعی قرار داده می شوند.اینگونه ابزار، نخستین بار در دهه ۱۹۶۰ میلادی، حدود نیم قرن پیش ساخته شدند.

 هنگامی که «وولف پک» یا «بسته گرگی» در قلمرو دشمن رها شد و یا توسط فردی در مکانی جاسازی شد، نه تنها اطلاعات الکترونیکی را جمع آوری و مخابره می‌کند، بلکه سیگنال‌های دشمن را مختل و حتا در تلفن های همراه هم اختلال ایجاد خواهد کرد. این امر یا می‌تواند با فرمان از راه دور صورت گیرد و یا «وولف پک» از پیش برنامه ریزی شده باشد.

نکته دیگر در عملکرد این ابزار الکترونیکی این است که یک «تخته سنگ هوشمند» و به عبارتی تخته سنگی که «وولف پک» در آن جاسازی شده، می‌تواند با تخته سنگ‌های هوشمند دیگر تماس برقرار کند و یک شبکه الکترونیکی تشکیل بدهد و اطلاعات را بصورت مجموعه مخابره کند.

اگر یکی از این تخته سنگ‌های هوشمند، کشف بشوند و یا از کار بیافتند، سایر ابزارهای شبکه، ‌تجدید پیکربندی کرده و بکار ادامه خواهند داد.

هزینه هریک از این «وولف پک»ها یا بسته‌های گرگی که اکنون به «تخته‌سنگهای هوشمند» موسوم شده‌اند، حدود ۱۰هزار دلار است و همواره قابل استفاده دوباره هستند.

«استراتژی پیج» در پایان می‌نویسد که روسیه،‌ تکنولوژی «تخته سنگ هوشمند» را آموخته و بکار گرفته، چین احتمالا از آن برخوردار است، ولی هم اینک، در درون ایران کشور یا کشورهایی از آن استفاده می‌کنند.

ناگهان خری گفت

آموزش - حجت‌الاسلام و المسلمین محسن قرائتی امروز هم در سخنانی، به شرایط آموزشی و تربیتی جوانان و نوجوانان انتقاد کرد. به گزارش خبرآنلاین قرائتی، دیروز هم در سخنانی در دانشگاه پیام نور، توصیه هایی درباره حجاب و رنگ لباس دختران و ازدواج موقت داشت. (اینجا را بخوانید)
او طی سخنانی در شانزدهمین همایش کوثر ولایت که در دانشگاه آزاد واحد کرج برگزار شد، گفت: اگر مومنی خلاف کند خدا زود او را گوش‌مالی می‌دهد ولی اگر در کانادا فساد می‌شود و باران هم می‌آید، خدا می‌خواهد آنها را روز قیامت به سزای عملشان برساند.
به عقیده رییس ستاد اقامه نماز کشور امروزه جوانان 30 ثانیه‌ای بی‌دین می‌شوند: یک مدیر می‌گوید من فوق لیسانس دارم و خجالت می‌کشم که اذان بگویم. این فرد چگونه می‌خواهد تحول ایجاد کند؟ اگر 300 فرد معتاد به تریاک را در یک منطقه‌ای قرار دهیم، سال بعد تعداد آنها 600 نفر می‌شود ولی 300 نمازخوان را در یک منطقه قرار دهیم سال بعد تعدادشان 400 نفر هم نمی‌شود.
گزیده ای از سخنان او را به نقل از ایسنا بخوانید؛
- آیا این افراد معتاد، اینترنت و بودجه و سند تحول داشته‌اند که تعدادشان دو برابر شده است؟ خیر؛ این افراد خونه به خونه تریاکی پیدا می‌کنند.
- کتاب‌ها باید بررسی شود و هر چیزی که مفید است باقی بماند. باید در آموزش و پرورش مسائلی آموزش داده شود که برای فرد و جامعه مفید باشد و یا واجب و مستحب باشد.
-  هیچ مسئله تربیتی وجود ندارد که در نماز به آن اشاره نشده باشد. اگر فردی توانست موردی پیدا کند به او جایزه می‌دهم.
- معلمان نباید نیت پول داشته باشند و درس‌هایی که می‌دهند برای دانش‌آموزان باید مفید باشد.

از ماست که بر ماست

روزی ز سر سنگ عقابی به هوا خاست
واندر طلب طعمه پر و بال بیاراست
بر راستی بال نظر کرد و چنین گفت:
«امروز همه روی زمین زیر پر ماست،
بـر اوج فلک چون بپرم -از نظـر تــیز-

می‌بینم اگر ذره‌ای اندر ته دریاست
گر بر سر خـاشاک یکی پشّه بجنبد
جنبیدن آن پشّه عیان در نظر ماست.»
بسیار منی کـرد و ز تقدیر نترسید
بنگر که از این چرخ جفا پیشه چه برخاست:
ناگـه ز کـمینگاه، یکی سـخت کمانی،
تیری ز قضا و قدر انداخت بر او راست،
بـر بـال عـقاب آمـد آن تیر جـگر دوز
وز ابر مر او را بسوی خاک فرو کاست،
بر خـاک بیفتاد و بغلـتید چو ماهی
وانگاه پر خویش گشاد از چپ و از راست،
گفتا: «عجب است! این که ز چوب است و ز آهن!
این تیزی و تندیّ و پریدنش کجا خاست؟!»
چون نیک نگه کرد و پر خویش بر او دید
گفتا: «ز که نالیم که از ماست که بر ماست.»

ایرانخوار پیر

از ان زمان که خود را شناختم این فرد رهبر مملکتم بود مملکتی من با هزاران امید در ان به تکاپو پرداختم درس خواندم و بزرگ شدم غافل از ان که پدرم با چه زحمتی مخارج زندگی ما را تامین می کند من بزرگتر می شدم و پدرم پیرتر من می خوردم و پدرم با زحمت شکم من و 2 خواهر و برادر دیگرم را سیر می کرد غافل از این که روزی من هم به این درد دچار خواهم شد حال من خود یک پدر هستم با این تفاوت که پدر من با هر زحمتی لااقل شکم ما را سیر می کرد ولی من حتی توان ان را ندارم که شکم خود را سیر کنم چه برسد به خانواده ام جا دارد دست پدرم را بوسه بزنم و به او دست مریزاد بگویم و بگویم پدر جان شما که انقلاب کردید این را می خواستید که یک سری اشخاص بی سواد بر شما حکومت کنند خون شما را در شیشه کنند واین اینده را برای ما رقم بزنند .
من از شما سوال می کنم اقای خامنه ای اگر پسر شما در این وضعیت بود چه می کردید ایا واقعا نگاه می کردید و از خدا می خواستید که انها را کمک کند یا مثل پدر من هر روز از زره زره آب شدن فرزندتان زیر این همه مشکلات خرد می شدید ای کثیف تر از تمام پلیدیها به روزی فکر کن که جوانان وطن فرزندانت را در ملع عام همچون رفتار خود شما به دار مجازات بیاویزند و آن روز نزدیک است .

تلوزیون اینترنتی شورای ملی راه اندازی شد

تلویزیون فراخوان ملی در دو اندازه متفاوت راه اندازی شد. برای کاربران داخل ایران اندازه کوچک پیشنهاد می شود.برای دیدن به لینک زیر مراجعه کنید و به دیگر هم میهنان نیز آگاهی رسانی کنید:https://www.farakhanmeli.org/tvلینک زیر:فراخوان ملی برای برپایی شورای ملی ایران

بیشتر بدانیم - رضا شاه کبیر از خرابی تا آبادانی

رضا شاه بزرگ در ۲۴ اسفند ۱۲۵۶ در شهر سوادکوه متولد شد و در کودتاي ۲۹ اسفند ۱۲۹۹ به قدرت رسيد برخي معتقد اند رضا شاه با کمک انگليس‌ها به قدرت رسيد اما چه با قدرت انگليس به قدرت رسيده

باشد يا نرسيده باشد رضا شاه بزرگ هيچ کاري به نفع انگليس انجام نداد و سر انجام به بهانه کمک به هيتلر که يک تهمت بود تبعيد شد.

در زماني که رضا شاه به قدرت رسيد ايران رسما تکه تکه شده بود شيخ خزئل در جنوب به تحريک ان
گليس در شمال ياغيان جنگل به تحريک روسيه دست به شورش برداشتند و حکومت هاي محلي مستقل تشکيل داده بودند.

گفتني است رضا شاه مايل به ايجاد پادشاهي نبود و اول مي خواست جمهوري تاسيس کند اما اخوندهايي مانند کاشاني با تحريک جامعه مانع اين کار شدند.

در زماني که رضا شاه به حکومت رسيد تمامي راههاي ايران نا امن بود و راهزنان مردم را غارت مي کردند رضا شاه تمامي شورش‌ها را سرکوب کرد و حکومت شيخ خزعل را برچيد و تمامي راهزنان را سرکوب کرد و امنيت را به کشور باز گردانيد. غائله خراسان و جنگل را خوابانيد و ياغيان کاشان و لرستان را سرکوب کرد و براي تامين امنيت داخلي شهر‌ها ژاندار مري را تاسيس کرد. .و نيروي هوايي را با خريد چند هواپيماي يونکرس از آلمان بنيان نهاد و عده اي را براي آموزش خلباني به آلمان فرستاد و نيروي دريايي را نيز ايجاد کرد و براي آن از ايتاليا کشتي خريداري کرد و ملوانان ايران در ايتاليا دوره مي ديدند. قبل از آمدن رضا شاه يک ايراني براي رفتن به خوزستان بايد گذرنامه انگليسي مي گرفت! و بايد به بوشهر و بصره مي رفت و از آنجا وارد آبادان و خرمشهر مي شد و به خوزستان ايران عربستان مي گفتند.

رضا شاه بزرگ قانون کاپيتلاسيون را لغو کرد و عشاير را نيز اسکان داد و براي آنها خانه سازي کرد.

در زمان قاجار کشور ايران داراي ارتش منظم نبود و در هنگام جنگ فرمانداران استان‌ها نفرگيري مي کردند و به محل جنگ مي فرستادند. رضا شاه بزرگ اقدام به ايجاد ارتش منظم براي ايران کرد و سپس قانون نظام وظيفه را در سال ۱۳۰۳ تصويب کرد.

سپس رضا شاه بزرگ با کمک مرحوم داور شروع به پاکسازي دادگستري از دست روحانيون کرد و دادگستري نوين ايران را بنيان نهاد و اولين قانون مدني کشور را وضع کرد.

رضا شاه بزرگ بانک ملي و کشاورزي را نيز بنيان نهاد و دست انگليس را از دارايي هاي ايران کوتاه کرد و امتياز چاپ اسکناس ايران را از کشور هاي اروپايي گرفت واسکناس را در داخل ايران چاپ کرد و بانگ رهني را نيز براي گسترش صنعت خانه سازي در ايران بنيان نهاد.

رضا شاه بزرگ خط راه آهن سراسري از شرق به غرب را نيز کشيد که متاسفانه مورد مخالفت افراد زيادي از جمله مرحوم دکتر محمد مصدق واقع شد . عده اي نيز بر اين موضوع استدلال مي کنند که رضا شاه اين خط را به دستور انگليس براي دوران جنگ کشيده که دروغ است زيرا رضا شاه بيشتر به سمت آلمان تمايل داشت.

رضا شاه بزرگ شروع به ايجاد راههاي ارتباطي کشور نيز نمود و راههاي ارتباطي و تونل‌ها و پل هاي فراواني را بنيان نهاد که تونل کندوان از جمله اين راه‌ها بود. وي راديو تهران را نيز ايجاد کرد.

در زمان قاجار چيزي به اسم شناسنامه وجود نداشت رضا شاه سازمان ثبت احوال را بنيان نهاد و براي همه ايرانيان شناسنامه صادر کرد.

قبل از آمدن رضا شاه فقط در ايران دارالفنون وجود داشت که توسط امير کبير تاسيس شده بود. رضا شاه براي اولين بار در ايران دانشگاه را بنيان نهاد و در سال ۱۳۱۲ اولين سنگ بناي دانشگاه تهران را گذاشت. نهاد هاي آموزشي را در کشور بنيان نهاد و شروع به مبارزه با بيسوادي کرد. مدارس دخترانه و دانشسراي عالي بانوان را نيز تاسيس کرد.


رضا شاه خدمات فرهنگي بسياري نيز به ايران کرد. وي تقويم هجري قمري را برداشت و به جاي آن تقويم هجري شمسي را گذاشت. اسم ايران را در مجامع بين الملي از پارس به ايران تغير داد و راديو ايران خبرگذاري پارس و فرهنگستان و موزه جواهرات ملي را نيز تاسيس کرد همچنين وي که به تمدن و فرهنگ ايران بسيار علاقه داشت دستور داد که تخت جمشيد را از زير خاک بيرون بکشند و آن را ترميم و مرمت بکنند و آرمگاه فردوسي را در توس با حضور بزرگترين فردوسي شناسان جهان تاسيس کرد. رضا شاه در سفري که به ترکيه داشت آتاتورک از او مي خواهد که خط نوشتاري ايران را مانند ترکيه به انگليسي تغيیر دهد اما به وي مي گويد که اگر اين کار را بکنم به حافظ و سعدي و فردوسي و ... خيانت کرده ام

جمعه

عاقبت وب لاگ نویسان ، روزنامه نگاران و اندیشمندان


محکومیت اعدام برای جوان متهم به قتل


پسر جوانی که متهم است در جریان درگیری با مرد دکه دار او را با ضربه‌های چاقو به قتل رسانده بود پس از محاکمه به اعدام محکوم شد.
بنا به گزارش مهر، در این پرونده امین معروف به امین ۵ سی سی ۱۹ ساله متهم است سال گذشته در جریان یک درگیری صاحب یک دکه روزنامه فروشی را به قتل رسانده بود.
او در جلسه محاکمه خود که در شعبه ۷۴ دادگاه کیفری و به ریاست قاضی عبداللهی برگزار شد با قبول اتهامش گفت: "به خاطر اینکه قدم کوتاه است دوستانم به من امین ۵ سی سی می‌گویند. مقتول به نام میرفیاض در خیابان کارون یک دکه روزنامه فروشی داشت. چند روز قبل از حادثه یکی از دوستانم چند کارت شارژ از دکه او سرقت کرده بود. من از مقتول خواستم از دوستم شکایت نکند تا پول کارت شارژ‌ها را به او بدهم. روز حادثه بخاطر خوردن قرص ترامادول و دیاسپام حالت عادی نداشتم در حال عبور از مقابل دکه روزنامه فروشی بودم که مقتول من را صدا کرد وقتی پیش او رفتم بدون اینکه حرفی بزند، سیلی محکمی به صورتم زد من هم کنترلم را از دست داده و با چاقویی که به همراه داشتم ۵ ضربه به گردن، دست و کتف او زدم. میرفیاض یک میله آهنی برداشت و به تعقیب من پرداخت که پس از طی مسافتی به علت شدت خونریزی روی زمین افتاد. شب از طریق یکی از دوستانم متوجه مرگ مرد دکه دار شدم. به همین خاطر صبح با مراجعه به کلانتری خود را معرفی کردم."
پس از دفاعیات متهم و وکیل مدافعش قضات دادگاه وارد شور شده و با توجه به درخواست اولیای دم متهم را به اعدام محکوم کردند.
بررسی موارد حقوقی نقض شده در این گزارش:
•    ماده ۳ اعلامیه جهانی حقوق بشر: هر فردی حق زندگی، آزادی و امنیت شخصی دارد. 
•    بند ۱ ماده ۶ میثاق بین المللی حقوق مدنی و سیاسی: حق زندگی از حقوق ذاتی شخص انسان است. این حق باید بموجب قانون حمایت بشود. هیچ فردی را نمی‌توان خودسرانه از زندگی محروم کرد. 
•    بند ۲ ماده ۱ دومین پروتکل اختیاری میثاق بین المللی حقوق سیاسی و مدنی به منظور الغای مجازات مرگ: کشور‌ها، تمام اقدامات لازم را در جهت منسوخ کردن مجازات مرگ در قلمرو قضائی خود، بعمل آورند.

استاندار مخالف سر سخت "دخالت های ایران درعراق" ترور شد

دبی- نجاح محمد علی –العربیه.فارسی محمد مصبح الوائلی استاندار سابق بصره که در مخالفت شدید با دخالت های ایران در عراق شهرت داشت ، شامگاه روز پنج شنبه 28-9-2012 در هنگام خروج از مسجدی در شهر بصره عراق توسط افراد ناشناس به قتل رسید. شاهدان عینی در گفت و گو با العربیه اعلام کردند " الوائلی استاندار سابق بصره درحالی که بدون محافظ بود ، توسط افراد ناشناسی که سوار بر یک خودروی سفید رنگ بودند ، کشته شد."
بر اساس این گزارش نوری المالکی نخست وزیر عراق از ماهها پیش دستور داده بود که مصونیت امنیتی که شامل محافظان است از الوائلی گرفته شود."

پزشک قانونی پس از معاینه جسد استاندار سابق بصره گفته است که " الوائلی توسط هفت گلوله و با استفاده از سلاح مجهز به صدا خفه کن به قتل رسیده است."

این پزشک شیوه کشته شدن شدن الوائلی را شبیه یک اعدام توصیف کرد.

منابع امنیتی آگاه در عراق گفته اند که الوائلی در صدر لیست افرادی قرار داشت که "گروههای مرگ" طرفدار ایران به دنبال ترور آنها بوده اند. "

استاندار سابق بصره یکی از اعضای حزب اسلام گرای الفضیله عراق بوده است و مواضعی بر ضد دخالت های ایران در کشورش داشته است.

الوائلی جهت رفع محرومیت زدایی از این بصره پروژه های ورزشی و اقتصادی در این استان دنبال می کرده بود.

وی که از سال 2004 تا سال 2008 استاندار بصره بود ، دارای پنج فرزند می باشد.

گفتنی است که الوائلی به دلیل وجود مخالفانی در بصره از فعالیت سیاسی کنار کشید و استانداری بصره را به رقبای خود در ائتلاف دولت قانون به رهبری نوری المالکی واگذار کرده بود.

این کار ازهزاران شعار بهتر است

این کار ازهزاران شعار بهتر است

تنهاایادی وحامیان و مبلغان این رژیم ننگین و منفو
رو سخیف هستندکه عکس های انهارا سرنگون نمی کنند مخالفان این حکومت ننگ
ین و منفورعکس های این اراذل و اوباشی که

ب
رکشور 7 هزار سال ما خلافت یزید ی راه انداخته اند و 33 سال است که
بجز جنایت و دزدوفسادو
ویرانی و تجاوز کار دیگری انجامند اده اند را سرنگون و یا بر روی ان خط می کشندو از این صفحه حمایت و ان را به اشتراک می گذارند
 

متن مصاحبه اوریانا فالاچی با آیت‌الله خمینی و بخشی از مصاحبه او با محمد رضاشاه پهلوی

فالاچی: قبل از هر چيز، مرگ مرحوم طالقانى را به شما تسليت عرض ميكنم. خمینی: انشاءالله موفق باشند. تشكر ميكنم از تسليت ايشان. - اميدوارم حضرت امام به سؤالاتى كه من ميكنم كه شايد بعضى‌ها به ظاهر مسخره بيايد و بعضى‌ها ناراحت كننده باشد، ولى اميدوارم كه با صبر و حوصله‌اى كه من در ايشان ميبينم به سادگى جواب بدهند.
- بگوييد كه اگر سؤالها بخواهد زياد باشد من وقت ندارم و محدود باشد. يك چند سؤالى باشد عيب ندارد. سؤالها را انتخاب كنيد و آن سؤالى كه مهم است بكنيد. براى اين كه زياد طول ميكشد.
- حضرت امام خميني! ايران در دست شماست و حرفهاى شما كاملاً مورد قبول است و حرفهاى شما قانون ميشود در اين كشور و حالت اجرايى پيدا ميكند. در مملكت بعضى‌ها هستند كه فكر ميكنند در اين كشور آزادى نيست. حضرت‌تان چه ميفرماييد؟
- بگوييد كه ايران در دست من نيست، در دست ملت است. و ملت هم كسى كه خدمتگزار باشد و مصالح‌شان را بخواهد، با آزادى مطلق، به او ممكن است رو بياورد. و شما ملاحظه كرديد و در فوت مرحوم آقاى طالقانى سرنيزه‌اى نبود، زورى نبود، مردم با آزادى ريختند در خيابانها و همه ايران منقلب شد. اين نه اين است كه آزادى بدون قانون وجود داشته باشد، آن آزادى نيست. منتها آزادى است كه مردم روى محبت و عشق‌شان و روى يك مبادى و مبادى الهى به بعضى اشخاص كه اينها را ميشناختند به اين كه الهى هستند روى ميآورند؛ و اين آزادگى است.
- آن طورى كه از بياناتتان در قم در گذشته نه نزديك، خيلى دور فرموده‌ايد و حقيقتى بوده آن، مدرن شدن يك انسان است كه بتواند آزاد بينديشد و آزاد تصميم بگيرد و آزاد انتخاب بكند. چه طور امكان دارد، الان در كشور، كمونيستها و ساير اقليتها ـ چه سياسى و چه مذهبى و چه ملى ـ نميتوانند آزادانه اظهار بيان بكنند و اظهار انديشه بكنند.
- بگوييد شما اول خيال كرديد مسأله‌اى را، بعد علتش را ميپرسيد. در مملكت ما آزادى انديشه هست. آزادى قلم هست. آزادى بيان هست. ولى آزادى توطئه و آزادى فسادكارى نيست. شما اگر توقع داريد كه ما بگذاريم بر [ عليه ] ما توطئه كنند و مملكت ما را به هرج و مرج بكشند، به فساد بكشند و مقصودشان از آزادى اين است، در هيچ جاى دنيا همچو آزادى نيست. و اگر آزادى انديشه است، آزادى بيان است، اين آقاى بنى صدر مطلعند و ما مطلعيم كه ايشان دعوت ميكردند همين كمونيستها را و همان اشخاصى كه غير ما فكر ميكردند، دعوت ميكنند كه بياييد صحبتهايتان را بكنيد. و ما پنج ماه بيشتر بلكه به طور مطلق به اينها آزادى داديم ؛ يعنى آزاد بودند كه هر چه ميخواهند، حتى الانش هم هر كارى كردند. لكن اخيراً كه ما مطلع شديم كه با الهام از رژيم سابق و با الهام از اجانب و كسانى كه ميخواهند به تباهى بكشند؛ توطئه كردند، خرابكارى كردند، خرمنها را آتش زدند، صندوقهاى آرا را آتش زدند و با تفنگ و اسلحه آن رفتار را كردند. قضاياى اطراف كردستان را همانها پيش آوردند و ساير قضايا را هم آنها اگر ما سستى كنيم، پيش ميآورند. اگر آزادي، آزادى بيان و عقيده و انديشه است، آزادى هست و بوده است. اين چيزى كه جلويش گرفته شده است، اين است كه در ممالك ديگر آن جا كه انقلاب شد و صددرصد ادعاى آزادى ميكردند، بعد از انقلاب مطلقاً جلوگيرى كردند از كسانى كه توطئه ميكردند. ما پنج ماه است و بيشتر است مهلت داديم به آنها تا اين كه بر مردم ثابت شد، به دنيا ثابت شد به اين كه قضيه، قضيه آزادى بيان نيست. قضيه، قضيه آزادى توطئه است. اين آزادى توطئه را هيچ كس، هيچ جا به هيچ كس نميتواند بدهد.
- البته اين سؤالاتى است كه قبلاً ميدانيد كه معمولاً خبرنگارها از شما ميكردند. پس چه دليلى بود كه مثلاً روزنامه‌هاى مخالف مخصوصاً آيندگان، بسته بشود؟
 
- روزنامه آيندگان همان بود كه با دشمنهاى ما روابط داشت. توطئه بود در كار و با صهيونيست‌ها روابط داشت. از آنها الهام ميگرفت و بر ضد منافع مملكت و كشور مينوشت. و در تمام آن روزنامه‌هايى كه توطئه گر بودند و ميخواستند رژيم سابق را دوباره برگردانند به اين جا. اين روزنامه‌ها جلوشان گرفته شد تا بفهمند به اين كه چه طورند اينها و بعد از اين كه فهميدند هر كدام كه [ توطئه گر ] نيستند، نه، آزاد باشند. همه روزنامه‌هايى كه بودند، به اعتبار اين كه دادستان آن طورى كه فهميده است اينها توطئه گر بودند و مفسد بودند و اينها الهام از شاه و از دستگاه صهيونيست‌ها ميگرفتند، از اين جهت اينها را توقيف كردند موقتاً، تا اين كه رسيدگى كنند. اين خلاف آزادى نيست. اين جلوگيرى از توطئه است كه همه دنيا بوده است كه جلوى اين توطئه را بگيرند.
- حضرت امام! اينهايى كه الان دم از مخالفت ميزنند، عده‌اى هستند كه اكثرشان مبارزه كرده‌اند و زجر كشيده‌اند و ضد رژيم گذشته بودند. چه طور امكان دارد كه فضا و حق وجود به چپى كه اين همه مبارزه و رنج كشيده، نداد؟
- امكان ندارد. حتى يكى‌شان نه مبارزه كرده‌اند، نه رنج كشيده‌اند. همه از دولت و از رنجهاى اين ملت ما استفاده برده‌اند و بر ضد ملت ما قلمفرسايى كرده‌اند.
منظورم گروه‌هاى سياسى‌اند، مثلاً احزاب توده، مثلاً فداييان، مجاهدين.
- و احزاب هم همين طور، آنها هم ـ خلاف آزادى‌شان ـ اگر توطئه گر نباشند. حالا عملى كه بر خلاف آزادى باشد، نكرده‌اند و نشده است. و اما اين كه ميگوييم آنها رنج كشيده‌اند و در اين باره فعاليت كرده‌اند، اين معلوم ميشود كه درست از اوضاع ما مطلع نيستيد. آنها كه رنج كشيده‌اند اين توده مردمند كه رنج كشيده‌اند. آنها يك عده‌اى‌شان در خارج بوده‌اند و حالا آمده‌اند در داخل و ميخواهند استفاده بكنند بدون رنجش. يك دسته هم اين جا بودند و در پناهگاه‌‌ها يا در خانه‌ها بودند. و بعد از اين كه ملت، رنجها را كشيد و خون داد و همه كارها را كرد، اينها آمدند و دارند استفاده ميبرند. و مع ذلك كسى جلوى اينها را نگرفته است و آزادى دارند.
- منظور من بيشتر روى چپى‌هايى است كه در زندان هم بوده‌اند، يا به دست شاه شكنجه شدند.
- در اين نهضت ما دخالت نداشتند. در نهضت ما هيچ يك از اينها، بلكه مخالف بودند. همين چهار تا هم كه الان برخلاف ما دارند فعاليت ميكنند، آنها يك مسلك خاصى داشتند و روى مسلك خاص‌شان هستند. نهضت ما يك نهضت اسلامى بود كه چپى با آن مخالف است و مخالفت او هم با ما بيشتر است از مخالفت شاه. و آنها هم توطئه گر هستند و ميخواهند همان مسائل را برگردانند. و من نظرم اين است كه چپى‌هاى ساختگى اند، نه چپى‌هاى واقعى و ساخت آمريكا هم هستند، بنابراين اين طور نيست كه شما خيال كرديد كه چپى‌ها يك دسته‌اى هستند كه در نهضت ما دخالت داشتند. هيچ دخالتى آنها در نهضت ما نداشتند، البته آنها براى مقصد خودشان هر چه بوده اين جا و آن جا كرده‌اند، و يك كارهايى انجام داده‌اند و هيچ ربطى به نهضت ما ندارد. نهضت ما هيچ ارتباطى با چپ‌ها ندارد. و چپى‌ها هم هيچ خدمتى به نهضت ما نكرده‌اند. و هر چه كرده‌اند كارشكنى و خلاف بوده است. حالا هم توطئه گرى از چپى‌ها است، و اين چپى‌هاى ساختگى اند، نه چپى‌هاى واقعى.
- حضرت امام! ميشود بيان كنيد كه اين ملت براى آزادى مبارزه كرده يا براى اسلام؟
- براى اسلام جنگيده، لكن محتواى اسلام همه آن معانى است كه در عالَم به خيال خودشان بوده كه ميگويند دمكراسى. اسلام همه اين واقعيتها را دارد. و ملت ما هم براى همه اين واقعيات جنگيده‌اند، و لكن در رأسش خود اسلام است و اسلام همه اين را دارد.
- يك تعريف ساده از آزادي، بيان كنيد.
- آزادى يك مسأله‌اى نيست كه تعريف داشته باشد. مردم عقيده‌شان آزاد است. كسى الزامشان نميكند كه شما بايد حتماً اين عقيده را داشته باشيد. كسى الزام به شما نميكند كه حتماً بايد اين راه را برويد. كسى الزام به شما نميكند كه بايد اين را انتخاب كنى. كسى الزامتان نميكند كه در كجا مسكن داشته باشي، يا در آن جا چه شغلى را انتخاب كنى. آزادى يك چيز واضحى است.
- آزادى آيا در حدى براى مردم هست كه بتوانند سيستم دولت خودشان را تعيين كنند، آيا اين آزادى هم براى ملت هست؟
 
- به همان ترتيبى كه در همه جاى دنيا هست آنها ميتوانند وكيل انتخاب كنند. وكيل ميتواند به حسب آن چيزى كه ملت به او اعطا كرده، دولت را تصويب كند يا رد بكند. رييس جمهور را خود مردم تعيين بكنند. همه اينها با دست خود مردم هست و خودشان ميتوانند انجام بدهند.
- حضرت امام! شما چرا از اول روى يك كلمه خط كشيديد و آن دمكراتيك است كه رويش خط كشيديد و فرموديد «جمهورى اسلامى» نه يك كلمه بيشتر و نه يك كلمه كمتر. اين كلمه كه اين قدر عزيز است، براى ما عزيز است و شما خطش زديد و در كشور الان باز در اين باره صحبت ميكنند.
- بله اين مسائلى دارد. يك مسأله اين است كه اين توهم، اين را در ذهن ميآورد كه اسلام محتوايش خالى است از اين، لذا احتياج به اين است كه يك قيدى پهلويش بياورند و اين براى ما بسيار حزن انگيز است كه در محتواى يك چيزى كه همه چيزها به طريق بالاترش و مهم ترش در آن هست، حالا ما بياييم بگوييم كه ما اسلام ميخواهيم و اما با اسلاممان دمكراسى باشد، اسلام همه چيز است. مثل اين است كه شما بگوييد كه ما اسلام را ميخواهيم و ميخواهيم كه به خدا هم اعتقاد داشته باشيم، ولى به شرط اين كه به خدا هم معتقد باشيم. اين براى ما خيلى ناراحت كننده است كه كسى يك همچو خيالى داشته باشد. اين اولاً، و ثانياً اين كلمه دمكراسى كه پيش شما اين قدر عزيز است يك مفهوم مُبَيَّنى ندارد. ارسطو يك جور معنى كرده. شوروى يك جور معنى كرده. سرمايه دارها يك جور معنى كرده و ما در قانون اساسى مان نميتوانيم يك لفظ مبهمى كه هر كس براى خودش يك معنى كرده است، آن را بگذاريم. به جاى آن اسلام را گذاشتيم كه اسلام مُبَيَّن ميكند حد وسط چيست. اين مخالف با هيچ چيزى نيست، ولى آنهايى كه نفهميده‌اند كه اسلام را، خارجىها كه با اسلام كار ندارند، آنها كه در داخل هستند و اسلام را نميدانند چه رژيمى است، چه حالى دارد، از اين جهت يك امكان به خيالشان دارد. من حالا براى شما مثال ميزنم از اين آزادى و دمكراسى. يك چيزى كه تاريخ ميگويد و آن قضيه حضرت امير ـ سلام‌الله عليه ـ است كه در وقتى كه رييس و خليفه رسول اللّ'ه بود و دامنه اين رياست عملى اش و سياستش از حجاز تا مصر و تمام تقريباً بسيارى از آسيا، يك مقدارى حتى اروپا داشت. همين شخص كه رييس يك همچو مملكت وسيعى بود و داراى همچو قدرتى بود و قاضى را هم خودِ خليفه رسول الله تعيين ميكرد، وقتى يك اختلافى بين آن رييس و يك يهودى حاصل شد قاضى دعوت كرد او را به اين كه بيايد جواب بدهد. او هم رفت در محضر قاضى نشست. قاضى خواست به او احترام بكند. گفت نه، يك نفر قاضى بايد احترام از هيچ كس نكند و ما على السوا بايد باشيم. و بعد هم كه قاضى حكم بر خلاف او كرد، او تصديق و قبول كرد. من ميل دارم كه شما كه اطلاع داريد از همه حكومتها و از همه جاها، يك نمونه اين طورى هم شما نشان بدهيد. در تمام اين حكومتهايى كه در دنيا ـ از اول دنيا تا حالا ـ حكومتها بودند و شما لابد مطلع هستيد. شما هم يك نمونه اين طورى به ما نشان بدهيد، كه آن از اين اولى ' است.
- نه، من همچو نمونه‌اى الان ندارم به شما تذكر بدهم. ولى در عوض، شما الان انقلاب كرديد، ولى هنوز ثروتمند و فقير در بين كشور شما هست. و چند حزبى كه به صورت عينى دمكراسى است كه اگر يك دسته‌اى رأى نياورد بتواند يك دسته ديگر جاى او باشد، مثل انگليس كه گاهى حزب كارگر و گاهى حزب محافظه كار. همچو وضعى آيا شما در كشورتان اجازه خواهيد داد و اين عدالت اقتصادى را اجازه خواهيد داد؟
- ما الان بچه شش ماهه داريم، و در اين پنجاه و چند سال. ثانياً با آن وضع و با آن گرفتارى‌هايى كه ايران داشته است شما چه توقع از يك بچه شش ماهه‌اى كه پنچاه و چند سال در زمان ما و ۲۵۰۰سال در تاريخ عقب زده شده است! الان اول راه اين است و تمام خرابى‌هايى كه الان با آن مواجه هستيم، خرابى‌هايى است كه رژيم سابق براى ما گذاشته است. در زمان ما هيچ خرابى حاصل نشده. زمان ما همه كوشش براى درست كردن وضع ملت است. درست كردن وضع كشاورزى و ساير كارخانه‌ها و امثال ذلك. و شما توقع داريد كه ما بتوانيم در همين چند ماه يا چند سال برويم به آن حدى كه همه مان، ملت مان در رفاه باشد، همه كارها هم درست شده باشد؟ همه آشفتگى‌هايى كه تحميل به ما شده است، همه اينها با يك اوقات كمى درست بشود؟ ما فرصت ميخواهيم و فرصت مان را از اين كسانى كه شما ميگوييد كمونيستند و دمكراتند و امثال اينها، از اينها فرصت ميخواهيم كه اينها به ما فرصت بدهند تا ما رسيدگى كنيم. به حال ملت و رسيدگى كنيم. مملكت را اين طورى كه اينها ميگويند اداره كنيم. اقتصادمان الان ورشكسته است، پى ريزى بكنيم، ما الان مهلت نداريم، ما الان در آشفتگى هستيم. و همه آشفتگيها هم زير سر همين‌هايى است كه شما ميگوييد دمكرات هستند. و شماها ميگوييد كمونيست هستند و اينها. ما همه گرفتارى مان اينها هستند. اين گرفتارى‌ها كه رد بشود احزاب آزاد هستند. ما جلوى آزادى را هيچ وقت نميگيريم. اسلام هم جلوى آزادى را هيچ وقت نگرفته است بيش از اين كه جلو توطئه را، كه همه عالم همين طورند. ما هم همين طور هستيم.
 
- من در قيافه شما نگاه ميكنم كه يك قياقه آرامى است، و طبيعى است و نرم است. اما دنيا يك قيافه‌اى از شما، قيافه سخت، خشن، ترسناكى درست كرده. آيا اين قيافه‌اى كه از شما ساخته‌اند. براى شما رنج آور نيست. شما را ديكتاتور جديد ايران ميخوانند، اين شما را ناراحت نميكند؟
- از يك جهت البته ناراحتى دارد. و آن اين كه دشمن‌هاى ما چه قدر برخلاف انسانيت عمل ميكنند. ما متأسفيم كه يك طايفه‌اى اين قدر برخلاف انسانيت، برخلاف انصاف رفتار كند. از اين جهت البته ناراحتى دارد. ما به حسب تعاليم اسلام براى عيب‌هايى كه در بشر هست، بايد متأثر باشيم. و از جهتى به نظر ما اهميتى خيلى ندارد. براى اين كه ما يك راه حقى ميرويم. و البته در يك راه حقى كه در مقابل ابرقدرت‌هاست، مقابل با منافع بزرگ يك كشورهايى است كه ميخواهند اينها را بخورند و ببرند. و من نميتوانم متوقع باشم كه آنها بنشينند و نگاه بكنند. ما نگذاريم كارهاى‌شان را بكنند. البته اين براى ما خيلى بى سابقه نيست. همچو نيست كه ـ يا همچو بوده است كه ـ يك كار بى سابقه‌اى بوده است براى ما. ما ميدانستيم كه يك همچو حرفهايى هست. هميشه هست كه يك ضعيفى كه در مقابل يك قدرت‌هاى بزرگى ميخواهد جلوگيرى بكند اين تهمتها برايش هست. كسانى كه اجير هستند از طرف شاه، كسانى كه اجير هستند از طرف قدرت‌هاى بزرگ، ما توقع نداشته باشيم كه هيچ به ما زهري، زهرچشمى وارد نكنند. خوب، ما هم در خارج ميبينيم كه در مملكت ما دارند آشوب ميكنند. عيناً ميبينيم كه آشوب ميكنند. و ما هم ميدانيم كه به اين كه در روزنامه‌ها كه نوشته‌اند كه به امر خمينى پستانهاى زنها را بريده، با زنها چه كرده، البته دشمن است، ولى من متأسفم كه دشمنها اين قدر خلاف انصاف و خلاف انسانيت عمل كنند.
- آنهايى كه از شما ترس ندارند و من ديدم كه الان اين جا جلوى منزل شما و در تهران هم ديدم كه «خميني، خمينى» ميكنند. اينها يك احساسى به انسان دست ميدهد كه از يك تعصبى ميآيد. آيا شما اين را خطرناك نميبينيد براى پيشرفت آدم، رشد انسان؟
- اين تعصب نيست. اين آزادى دوستى است. اين به اصطلاح شما دمكراسى دوستى است. اينها احساس كرده‌اند كه روى مصالح آنها عمل ميكنيم. احساس كرده‌اند كه ما نميخواهيم ظلم بكنيم. به آنها نميخواهيم ظلم بكنيم. آنها را نميخواهيم به زور وادار بكنيم به يك كارى. اين احساس كه آنها از اسلام دارند و اين احساس هم دارند كه ما همان تبع اسلام هستيم و مطابق احكام اسلام عمل ميكنيم. اين دو احساس در مردم هست. يكى اين كه اسلام را ميدانند كه رژيمى است كه عدالت در آن هست. و ما را هم ميدانند كه ما تابع يك رژيمى هستيم كه عدالت هست. و ما ميخواهيم اجرا كنيم عدالت را. از اين جهت است اين احساسات. نه يك تعصب خشكى باشد بدون منطق، بدون مبنا. و من اصلاً هيچ خطرى در اين، احساس نخواهم كرد.
- شما خطر فاشيسم را در ايران امروز ميبينيد؟
- هيچ، ابداً همچو خطرى نيست. مادامى كه اين ملت به اسلام توجه دارد و تابع اسلام است و ما حكومت اسلامى ميخواهيم درست كنيم، هيچ خوفى نيست. هيچ ديكتاتورى نخواهد بود. و هيچ خطرى براى اين مطالب نيست. ما وقتى خطردار هستيم كه كمونيسم بتواند به ما غلبه كند كه آن وقت اول گرفتارى و ديكتاتورى ميباشد. يا رژيمى نظير رژيم شاه پيش بيايد. آن هم همان طور است. و اما آن رژيمى كه ما ميخواهيم، آن رژيمى است كه ملت ما دنبالش هستند، ديكتاتورى در آن معصيت بزرگ است. و فاشيستى از معاصى بزرگ است پيش ملت ما. و هيچ همچو خطرى نيست پيش ما.
- در اين فاشيسم جنبه مردمى و توده‌اى‌اش قوى است. در ايتاليا ـ كه ما در آن جا زندگى كرده‌ايم ـ و در آلمان، موسولينى و هيتلر به افكار اين جورى تكيه داشتند. و اين خطر هميشه هست كه توده مردم به تدريج نوعى حكومت ديكتاتورى را به وجود بياورند و آن رژيمى كه به وجود ميآيد كاملاً متكى به افكار عمومى است. اما در اعمال خودش مثل همان مطلق العنان‌ها عمل ميكند.
- توده ما توده مسلمان است. تعليمات اسلامى همان طورى كه در روحانيت هست، آنها به مردم هم تعليم كردند. و تمام اين مسائل اسلامى كه بر مبناى عدالت است و بر مبناى آزادى است و بر مبناى اختيار مردم است و بر مبناى آن چيزهاى متعالى است، در اسلام هست، و مردم هم او را دارند، بله امكان اين هست عقلاً كه اين مملكت از اسلام برگردد و بشود كمونيست. اگر چنين شد همه مردم از اسلام برگشتند و كمونيست شدند، اين خطر ـ البته ـ آن وقت هست براى اسلام. و اما مادامى كه ملت ما مسْلم است، براى ملتى كه اسلام ندارد يا فرض كنيد كه تابع كمونيسم است، يا تابع اصول و مسالك ديگرى هست، البته اين خطر در آنها هست. و مملكت ما هيچ خطرى به هيچ وجه ندارد.
 
- مطلب ديگرى كه در غرب خيلى در آن سر و صدا شده است مسأله اعدامها كه ميگويند پانصد نفر تا حال در ايران اعدام شده‌اند، و اينها بدون وكيل مدافع و بدون تجديد نظر. باز هم شما با اين ترتيب موافقيد؟
- اينها از باب اين كه يا غرب اين افراد را نشناخته است، اولاً پانصد تا نيست و بسيار كمتر است. و علت اين است كه يا غربيها نشناختند اين اشخاص را يا ميشناختند و مُعتمِدند در اين كه خودشان را به نشناسى بزنند. اينها افرادى بودند كه علناً بسيارى‌شان آمدند و مردم را كشتند در خيابانها. يا امر به كشتن مردم در خيابانها دادند. و اين يك مسأله مبهمى نبوده است پيش ملت ما كه اينها شايد صحيح بگويند. شايد دفاع از خودشان داشته باشند. يك كسى كه وارد بشود در يك جمعيتى و با تانك بزند و جوانها را زير تانك ببرد، آن وقت يك نفر را در مقابل هزار نفر كه اينها كشته‌اند بكشند مع ذلك به آنها مهلت هم بدهند كه صحبت‌هاى‌شان را بكنند. اجازه رفتن داده شده است. البته قلم دست دشمن است و براى ما هر چه بخواهد مينويسد. اما واقعيت اين طور نيست. و آنهايى كه در اين جا كشته شده‌اند نه عددشان آن قدر است و نه طورى بوده است كه برخلاف موازين باشد. اينها هر كدامشان اشخاصى را كشته‌اند و فسادها ايجاد كرده‌اند. خانمانها سوزانده‌اند. اشخاص را اره كردند در حبس‌هاى‌شان پاى آنها را. اشخاص را روى تاوه گذاشته‌اند و متصل به برق كرده‌اند، در تاوه آنها را بو داده‌اند. اين اشخاص البته كشته شدند و اينها هم حق دفاع داشتند و در محكمه به اينها اجازه اين كه وكيل بگيرند ندادند. لكن ما چه بكنيم كه قلم دست دشمن است و ما را ميخواهد اين طور صورت بدهد.
- راجع به شاه شما چه ميگوييد؟ آيا شما دستور داده‌ايد كه او را در خارج بكُشند؟ و آيا به نظر شما اين كار ممكن است؟
- نه من دستور ندادم. من ميل دارم كه بيايد ايران و او را محاكمه كنيم. من اگر ميتوانستم او را حفظش ميكردم و ميآوردمش ايران و علناً او را محاكمه ميكرديم براى اين پنجاه و چند سال ظلمى كه كرده. و آن خيانت‌هايى كه او كرده است جبران ميكرديم. و اين سرمايه‌هايى كه از ما به خارج برده است اگر او كشته بشود از دست ما ميرود. لكن اگر حفظش كنيم و بياوريم به اين جا ممكن است اين ثروت برگردد به ايران.
- شما مايليد كه مثل آيشمن كه گرفتند آوردند به اسرائيل، او را هم مثلاً بگيرند و به همان ترتيب بياورند ايران؟
-من مايلم كه او بيايد ايران. بياورندش ايران و ما محاكمه كنيم. [ خطاب به مترجم: ] بگوييد به او كه مرحوم مدرس كه با شاه سابق دشمن سرسخت بود يك وقتى كه شاه به سفر رفته بود، وقتى آمده بود، مرحوم مدرس گفته بود كه من به شما دعا كردم. خيلى او خوشش آمده بود كه چه طور يك دشمن دعا كرده بود. گفته بود، نكته اين است كه اگر تو مرده بودى اموالى كه از ما غارت كرده بودى و به خارجى‌ها داده بودى همه از بين رفته بود. و من دعا كردم تو زنده باشى برگردي، بلكه بتوانيم ما مالها را برگردانيم. حالا ما هم همان طور هستيم و اين پسر هم بيشتر از او اموال ما را برده است به خارج. اگر اموال را شاه پس بدهد، شما رهايش ميكنيد؟ راجع به خيانت‌هايش، اگر چنان چه پولها را به ما پس بدهد، آن مقدارى كه پس بدهد البته ديگر حرفى با او نيست. اما يك خيانت‌هايى كه به ملت ما كرده است، آنها را جبران نميشود كرد و نميشود ولش كرد. يك خيانت‌هايى به اسلام كرده است. آن هم ما نميتوانيم جبران كنيم. اين جنايت‌هايى كه كرد، مردم را به كشتن داد دسته جمعى ۱۵خرداد، خود او از قرارى كه به ما اطلاع داده‌اند عامل مستقيم قتل عام [ ملت ] ما بوده است. اينها يك چيزى نيست كه بخشيدنى باشد، آنهايى كه در ۱۵خرداد كشته، همه را زنده كند، ديگر حرفى نيست. يعنى تنها شاه يا همه خانواده اش؟ هر كدام كه خيانتكار باشند. مجرد اين كه كسى از خانواده شاه ابداً در بين ما چه بشود، وليعهد شاه بيايد مثل يكى از مردم اين جا زندگى بكند. كارى به ما نكرده است. هيچ كسى هم كارى به او ندارد. آنهايى كه مثل اشرف كه آن هم خواهر اوست. خواهر تنى هم هست آنها دوقلو بودند، آن هم نظير او جزو جنايتكارهاست. آن هم به اندازه جنايتى كه كرد و جنايت‌هايى كه كرده است. اين چه كارى به افراد خانواده ديگرش دارد. آن كه خيانتى نكرده بود كارى به او نداريم. پسرش كارى كرده؟ اينها بايد به محكمه برسد. ميگويند، اما چه ميدانيم.
- اين براى شما يك اميدى است كه او بايد بيايد ايران و محاكمه بشود. مطمئن ايد كه اين جور خواهد شد؟
تقريباً يك آرزو است.
يعنى شما مطمئن باشيد چيزى از دست نميدهيد. من تمام تبليغاتى كه عليه شما كردند به هم ميزنم.
 
خيال ميكنيد. ميگويند اينها كه اعدام شده‌اند، همه‌شان مقصر سياسى و ساواكى و اينها نبودند. آنها هم اعدام شدند براى اين كه لواط كردند و زنا كردند. البته من توضيح دادم كه اين جور نيست. اينها تاجر و اين چيزها بودند و بچه‌ها را ميدزديدند و اين حرفها، و اخبار دروغ به شما گفتند. بله اصل مسأله را بايد گفت. و آن اين است كه اگر يك بدنى يك انگشتش فاسد بشود چه بايد كرد براى اصلاح آن بدن. آيا بايد اين انگشت را گفت تو باش اين جا، فاسد كن اين بدن را؟ اين انگشت يك مفسده است و بايد بريد اين چيزهايى كه ميدانيد كه اينها به فساد ميكشند. يك وقت مثل بعضى طوايف ميگويند كه خوب، مردم آزادند. آن زن آزاد هست. زن اين باشد، او هم تمتعى ببرد. خوب، چه بهتر. يك وقت منظور اين هست. نه، ما اين را نميتوانيم بپذيريم. يك وقت منظور اين است كه بايد حفظ نظم جامعه، حفظ صحت جامعه بشود. اين سياست‌هايى كه ما در اسلام داريم و اجرا ميشود براى اين است كه جامعه را ما ميخواهيم پاكسازى كنيم. علف‌هاى هرزه‌اى كه ضايع ميكنند مزرعه ما را، بايد اين علف‌هاى هرزه را بچينيم و دور بريزيم. آن كسى كه بخواهد يك جامعه را اصلاح بكند، آن كسانى كه فساد در جامعه ميكنند، آن كسانى كه جامعه را به تباهى ميكشند، آن كسانى كه جوان‌هاى ما را به تباهى ميكشند، دخترهاى ما را به تباهى ميكشند آنها را نميتوانيم تحمل كنيم كه نظر كنيم اينها هر كار ميخواهند بكنند. و هر سياستى كه هست بايد بشود. چه پيش شما خيلى مشكل باشد پذيرفتنش و چه نباشد. ـ يك چيزى است، به اصطلاح جامعه را ميخواهيم ـ اصلاً جامعه هم همان طورى كه دزد را شما ميگيريد و حبسش ميكنيد. خوب چرا آزادش قرار نميدهيد؟ همان طورى كه قاتل را ميگيريد نگهش ميداريد، يا احياناً قصاص ميكنيد. چرا رهايش نميكنيد كه هر كارى دلش ميخواهد بكند؟ چرا؟ اين براى اين است كه اينها اسباب اين ميشود كه يك جامعه را به فساد بكشد. اگر جلوگيرى از چند تا از اين فسادها بشود، جامعه اصلاح ميشود. و ما منظورمان اصلاح جامعه است. اصلاح جامعه به همين چيزهاست كه اين سياستها باشد. [ خطاب به مترجم: ] و اما اينهايى كه واقع شد در اين جا همان طورى كه شما گفتيد، به او بگوييد كه اينها امثال يك همچو مسائلى بودند. بعضى هم مثلاً لواط ميكنند. بيمار هست، فرض كنيد يك همچو چيزي، چرا بايد اعدامش كنند؟ اين مايه فساد است. فساد را بايد برداشت تا ديگران اصلاح بشوند. اين ديگر مسائلى فرعى است. ميگويند يك زن هجده ساله را كه آبستن بوده اين را به عنوان اين كه زنا كرده اعدام كردند. دروغ است، نميشود، در اسلام نيست. اين جزو همان‌هاست كه به ما نسبت ميدهند. اين روزنامه‌ها بودند كه درباره آن نوشتند. بى اطلاعم. ما چه ميدانيم حالا چه شده. وقتى به محكمه رفته است محكمه حكم كرده است.
- اين چادر، آيا صحيح است كه اين زنها خود را در زير چادر مخفى كنند؟ اين زنها در انقلاب شركت كردند. كشته دادند. زندان رفتند. مبارزه كردند، اين چادر هم يك رسم از قديم مانده‌اى است. حالا ديگر دنيا هم عوض شده. حالا اين صحيح است كه مثلاً اينها خودشان را مخفى كنند؟
- اولاً اين كه اين يك اختيارى است براى آنها، خودشان اختيار كردند. شما چه حقى داريد كه اختيار را از دستشان بگيريد؟ ما اعلام ميكنيم به زنها كه هر كس چادر ميخواهد يا هر كس پوشش اسلامي، بيايد بيرون. از ۳۵ميليون جمعيت ما ۳۳ميليونش بيرون ميآيد. شما چه حقى داريد كه جلو اينها را بگيريد؟ اين چه ديكتاتورى است كه شما نسبت به زنها داريد؟ و ثانياً اين كه ما يك پوششى خاص را نميگوييم. براى حدود زنهايى كه به سن و سال شما رسيده‌اند هيچ چيزى نيست. ما زنهاى جوانى كه وقتى ايشان آرايش ميكنند و ميآيند، يك فوج را دنبال خودشان ميكشند، اينها را داريم جلوشان را ميگيريم. شما هم دلتان نسوزد. من ديگر بلند شوم.
شما هم دلتان نسوزد. [خطاب به مترجم: ] شما بگوييد اينها را به ايشان.
بخشی از گفتگوهای اوریانافالاچی با محمدرضاشاه پهلوی
اوريانا فالاچی: هنوز يک لبخند در صورت شما از يک شهاب در آسمان ناياب‌تر است. آيا شما هيچ وقت می خنديد اعليحضرتا؟
محمدرضا پهلوی: فقط وقتی که موضوع خنده داری اتفاق بيفتد. اما اين موضوع بايد خيلی خنده دار باشد که غالبا اتفاق نمی افتد. نه، من از آن آدمهايی نيستم که به هر موضوع احمقانه ای بخندم. اما شما بايد درک کنيد که زندگانی من هميشه يک زندگانی سخت و دشوار و خسته آور بوده است. فقط دوازده سال اول سلطنت مرا تصور کنيد که مجبور بودم چکارکنم، و تازه من به رنج‌های شخصی خودم کاری ندارم، من به رنج‌هايم در نقش يک شاه اشاره ميکنم. البته من نميتوانم خودم را از شاه جدا کنم. پيش از مثل يک «مرد» بودن، من يک شاهم. شاهی که سرنوشتش باتمام رساندن ماموريتش است. بقيه اهميتی ندارد.
 
فالاچی: خدای من، اين بايد شما را بسيار آزار دهد! منظورم اينست که بودن در نقش يک شاه به جای يک انسان شما را تنها و بی کس می کند.
پهلوی: من اين مساله را نفی نميکنم که بی کس هستم. يک شاه وقتی برای کارهايی که انجام می دهد و چيزهايی که می گويد مجبور است که به کسی اعتماد نکند، به ناچار تنها خواهد شد. ولی من کاملا تنها نيستم، چون من به وسيله ی نيروی ديگری همراهی می شوم که ديگران آن را حس نميکنند. همان نيروی مرموز در من، و من همچنين پيامهايی نيز دريافت ميکنم. پيام‌های مذهبی و من خيلی خيلی مذهبی هستم و من به خدا ايمان دارم و هميشه هم گفته‌ام که اگر خدا نبود، ما مجبور بوديم که اور خلق می کرديم! آه من واقعا برای بيچاره‌هايی که به خدا ايمان ندارند، متاسفم. شما نمی توانيد بدون خدا زندگی کنيد. من باخدا از زمانی که خدا آن روياها را به من داد..
فالاچی: رويا؟ اعليحضرتا؟
پهلوی: آری روياها!
فالاچی: از چه، از کجا؟
پهلوی: از امامان. آه من متاسفم که شما در باره ی آن چيزی نمی دانيد. هرکس می داند که من روياهايی داشته ام. من حتى آن را در «اتوبيوگرافی» خود نوشته ام. وقتی بچه بودم دو تا رويا داشتم. ديگری زمانی که شش ساله بودم. اولين بار من اماممان علی را ديدم. «علی» که طبق مذهب ما، غايب شد تا روزی برگردد تا دنيا را نجات دهد!؟؟ يک پيش آمدی برای من اتفاق افتاد. از روی سنگی زمين خوردم و او نجاتم داد. او خودش را بين من و سنگ قرار داد. من می دانم، برای اين که من او را ديدم. شخصی که با من بود او را نديد و هيچکس ديگر هم او را نديد به جز من، برای اين که … آه، من می ترسم که شما حرفهای مرا نفهميد.
فالاچی: و حقيقتا هم نميفهمم اعليحضرتا! من حرفهای شمار اصلا نميفهمم. ما شروع بسيارخوبی داشتيم و حالا… اين موضوع روياها … اين برای من روشن نيست، همين.
پهلوی: برای اينکه شما ايمان نداريد. شما به خدا ايمان نداريد، شما به من هم ايمان نداريد. خيلی از مردم به آن عقيده ندارند. حتى پدرم هم آن را قبول نداشت. او هيچوقت آن را قبول نکرد. او هميشه در اين مورد می خنديد. به هر حال خيلی از مردم- اگرچه محترمانه – از من سوال می کردند که آيا مطمئن هستم که آنها وهم وخيا ل نبوده است. جواب من خير است. خير، برای اين که من به خدا ايمان دارم. به اين حقيقت که من به وسيله ی خدا انتخاب شده که يک ماموريتی را به پايان برسانم. روياهای من معجزه‌هايی بوده‌اند که کشور را نجات داده‌اند. دوران سلطنت من کشور را نجات بخشيده و اين به خاطر اين بوده که خداوند در کنارم بوده. مقصودم اينست که اين عادلانه نيست که اعتبار تمام کارهايی را که برای ايران کرده‌ام به خودم نسبت دهم. در حقيقت می توانستم اين کار را بکنم. ولی نخواستم. برای اين که می دانستم که کس ديگری پشتيبان من است و او خدا بود و. منظورم را می فهميد؟
فالاچی: نه اعليحضرتا! زيرا … خوب، ايا شما اين روياها را فقط در ايام کودکی داشته‌ايد، يا وقتی که بزرگ هم شديد، برايتان روی داده؟
پهلوی: همانطور که قبلا گفتم فقط در زمان کودکی، هرگز آنها را در زمان ديگری نداشته ام، فقط خواب ديده‌ايم. با فاصله‌های يک يا دو سال يا حتى هر هفت هشت سال. برای مثال من يک مرتبه در ظرف پانزده سال دو خواب ديدم.
فالاچی: چه نوع خواب‌هايی؟ اعليحضرتا!
پهلوی: خواب‌های مذهبی، بر پايه ی تصورم و خوابهايی که من ميديدم مربوط به اين بود که در دو يا سه ماه آينده چه اتفاقی خواهد افتاد. من نميتوانم به شما بگويم که اين خوابها در چه موردی بودند. آنها لزوما چيزهايی نبودند که به شخص من مربوط شوند. آنها در مورد مسايل داخلی کشورم بودند و بنابراين بايد محرمانه باقی بمانند. شايد اگر من به جای لغت «خواب» «احساس قبل از وقوع» را به کار ببرم. شما حرف مرا بهتر درک کنيد. من به اين نوع احساسها عقيده دارم. من اين نوع احساسها را مرتبا دارم، مانند غرايزم ؛ قوی و بدون اراده. حتى روزی که به من از فاصله دومتری تيراندازی کردند، اين غريزه‌ام بود که نجاتم داد. برای اين که بدون اراده وقتی قاتل قصد داشت تيرش را خلی کند، من کاری کردم که در بوکس به نام «رقص سايه» معروف است و در کمتر از يک ثانيه قبل از اينکه او قلب مرا نشانه کند، من جا خالی دادم و گلوله به شانه‌ام خورد. يک معجزه، من همچنين به معجزات نيز معتقدم. وقتی که شما فکرش را می کنيد که من پنج بار مورد اصابت گلوله واقع شده‌ام ؛ يک بار روی صورتم، يک بار در شانه ام، يک بار در سرم، دو تا در بدنم و آخرين گلوله که به واسطه گير کردن ماشه از لوله تفنگ خارج نشد… شما بايد به معجزات ايمان داشته باشيد. من تا به حال مقدار زيادی حوادث هوای داشته‌ايم و از همه ی آنها بدون صدمه ای بيرون آمده ام. شکر معجزات را که خواست خدا و امامان است. من قيافه شمار کم باور می بينم.
فالاچی: بيشتر از کم باور. من قاطی کرده ام. من قاطی کرده ام، اعليحضرتا برای اين که … خوب برای اين که من خودم را با کسی در حال صحبت می بينم که پيش بينی نميکردم. من هيچ چيز در مورد اين معجزات نمی دانستم. اين روياها و … من به اين قصد به اين جا آمده بودم که در باره نفت، در باره ی ايران، در باره ی خود شما … حتى راجع به ازدواجهايتان، طلاقهايتان و … صحبت کنم. به هر حال، موضع را عوض نکنيم در مورد طلاقهايتان – آنها می بايست خيلی دراماتيک باشند. اين طور نيست؟ اعليحضرتا!
پهلوی: گفتن اين موضوع آسان نيست، برای اين که زندگانيم به طرف سرنوشت پيش می رود و وقتی که احساسهای شخصی خودم بايد که رنج می کشيدند، من خودم را با اين خيال آرام کرده‌ايم که اين دردها دست تقدير بوده است. شما نمی توانيد در مقابل سرنوشت بشوريد، وقتی که شما موريتی را برای تمام کردن داريد و برای يک شاه احساسهای خصوصی به حسا ب نميآيد. يک شاه هيچوقت برای خودش گريه نمی کند. او اين حق را ندارد. يک شاه اول از همه يعنی وظيفه شناس و من هميشه اين حس وظيفه شناسی را قويا در خود داشته ام. برای مثل وقتی پدرم به من گفت: «تو بايد با پرنس فوزيه مصر ازدواج کنی» من حتى فکر اين را هم که اعتراض کنم، درسر نداشتم و يا بگويم من او را نمی شناسم. من فورا موافقت کردم، چون که وظيفه‌ام اين بود که فورا موافقت کنم. يک نفر يا شاه هست يا نيست. اگر شخصی شاه باشد، بايد کليه مسئوليتها و وظايف يک شاه را تحمل کند و آن را در مقابل سختی‌های عادی ترک نکند.
فالاچی: اجازه دهيد مورد پرنس فوزيه را رها کنيم و به سراغ پرنس ثريا برويم. شما خودتان او را به عنوان همسر انتخاب کرديد، بنابراين آيا طلاق وی شما را ناراحت نکرد؟
پهلوی: خوب... بله … برای مدتی بله. من واقعا ميتوانم بگويم که برای مدتی از دوران عمرم اين حادث بسيار غمناک و نارحت کننده بود. اما دليل اين طلاق به زودی بر اين ناراحتی چيره شد و من از خودم اين سوال را کردم که: من برای کشورم چکار بايد بکنم؟ جواب يافتن همسری بود که بتوانم با او سر نوشتم را مشترک کنم و از او در مورد وارث تارج و تخت نظر بخواهم. به عبارت ديگر، احساسات من هر گز روی موضوعات خصوصی متمرکز نمی شوند. بلکه روی وظيفه‌های سلطنتی. من هميشه خودم را جوری بار آورده‌ام که با خودم و مسايل خودم مشغول و مربوط نشوم، بلکه با کشورم و تخت و تاجم مربوط باشم. اما اجازه دهيد در مورد اين جور چيزها از قبيل طلاقهاهايم و از اين قبيل صحبت نکنيم. من بالاتر و خيلی بالاتر از اين مسايل هستم.
فالاچی: طبيعتا اعليحضرتا! اما يک چيز هست که من بايد سوال کنم تا درمورد روشن شدن مساله کمکم کند. اعليحضرتا! آيا اين صحيح است که شما يک زند ديگر گرفته‌ايد؟ از موقعی که مطبوعات آلمانی اخبار
پهلوی: تهمت و افترا، نه اخبار. زيرا که اين خبر به وسيله ی آژانس خبری فرانسه بعد از آن که در روزنامه فلسطينی «المهار» برای دلايل واضحی انتشار يافت، شايع شد. يک تهمت احمقانه، پست و نفرتانگيز! من فقط به شما بگويم که عکس زنی که به عنوان زن چهارم من فرض شده است، عکسی است از خواهرزاده ی من، دختر خواهر دوقلوی من. خواهر زاده ی من که در ضمن ازدواج هم کرده و يک بچه هم دارد. بله، بعضی از مطبوعات برای بی اعتبار کردن من خيلی کارها ميکنند. اينها به وسيله آدمهای بی دقت و بد اخلاق اداره می شود. اما آنها چگونه می توانند بگويند که من – من که خواستار قانونی هستم که بيش از يک زن داشتن را ممنوع می کند- دوباره ازدواج کرده و آن هم پنهانی؟ اين غير قابل تصور است. اين غير قاب تحمل است، اين شرم آور است!
فالاچی: اعليحضرتا! اما شما يک مسلمان هستيد. مذهب شما اين اجازه را به شما می دهد که بدون طلاق دادن فرح ديبا می توانيد زن ديگری اختيار کنيد.
 
پهلوی: بله البته. بنا بر مذهبم من ميتوانم چنين کاری کنم،تا وقتی که ملکه اجازه دهد. در حقيقت حالتهايی هست که کسی مجبور است رضايت دهد… مثلا حالتی که يک زن مريض باشد يا اينکه وظايف زنانه‌اش را به خوبی انجام ندهد، بدين وسيله برای شوهرش نارضايتی به وجود آورد… روی هم رفته شما بايد خيلی ساده باشيد اگر فکر کنيد که يک شوهر يک چنين چيزی را تحمل کند.
فالاچی: در جامعه شما اگر يک چنين حالتی پيش بيايد، آيا مرد يک زن ديگر نمی گيرد يا بيش از يکی؟
پهلوی: خوب در جامعه ی ما يک مرد ميتواند يک زن ديگر اختيار کند، تا آن جا که زن اول موافقت کند و دادگاه هم تصويب کند. به غير از اين دوشرط که من قانونم را بر اساس آن گذاشته ام، ازدواج جديد ممکن نخواهد بود. بنابراين من، خود من، با محرمانه ازدواج کردن بايد قانون را شکسته باشم! و با چه کسی؟ با خواهر زاده ام، دختر خواهر من. گوش کن. من نمی خواهم در مورد چيزی اين چنين پست و بی ارزش بحث بيشتری بکنم من حتى صحبت در باره آن را برای يک دقيقه ديگر هم تحمل نميکنم.
فالاچی: بسيار خوب. اجازه بدهيد در مورد آن بيشتر صحبت نکنيم. اجازه دهيد بگوييم شما منکر همه چيز می شويداعليحضرتا! و
پهلوی: من هيچ چيز ی را انکار نميکنم. من حتى زحمت انکار آن را به خودم نمی دهم. حتى من نمی خواهم انکاری بنويسم.
فالاچی: چگونه می شود؟ اگر شما آن را رد نکنيد، مردم خواهند گفت که ازدواج صورت گرفته است.
پهلوی: من در حال حاضر به سفارت خانه‌هايم گفته‌ايم که انکارنامه‌ای پخش کنند!
فالاچی: و هيچکس آن را باور نکرد. انکارنامه بايد از طرف خود شما باشد اعليحضرتا!
پهلوی: اما عمل انکار کردن مرا پست و کم ارزش می کند، مرا می رنجاند، برای اين که موضوع هيچ اهميتی برای من ندارد. آيا به نظر شما درست می رسد که پادشاهی مثل من، پادشاهی با مشکلات من، خودش با رد کردن ازدواج با خواهر زاده‌اش کم ارزش کند؟ نفرت انگيز است. نفرت انگيز است! آيا به نظر شما درست ميآيد که يک شاه، امپراتور ايران، وقت خودش را با صحبت کردن در باره ی اين مسايل به هدر دهد؟ صحبت کردن راجع به همسرها، راجع به زنان؟
فالاچی: خيلی عجيب است، اعليحضرتا! اگر تا به حال شاهی بوده که صحبت‌هايش راجع به زنان بوده، شما بوده‌ايد. و هم اکنون من در اين ترديد ميکنم که حتى زن در زندگی شما به حساب آمده باشد!
پهلوی: اين جا من متاسفانه بايد عرض کنم که شما يک برداشت کاملا صحيح داشته‌ايد. زيرا چيزهايی که در زندگی من به حساب ميآيند، چيزهايی که در زندگی من نقش داشته‌اند، چيزهايی کاملا متفاوتی بوده‌اند. مطمئنا اينها ازدواجهای من نبوده‌اند. زنها، می دانيد … ببينيد! اجازه دهيد آن را به اين گونه بيان کنيم. من آنها را ناچيز نميشمارم. آنها بيش از هر کس ديگر از انقلاب من بهره برده‌اند. من مصرانه جنگيده‌ام تا آنها حقوق و مسئوليت‌های مساوی داشته باشند. من حتى آنها را در لشکر هم هم گذاشته‌ام. جايی که آنها برای شش ماه آموزش نظامی می بينند و سپس برای مبارزه با بی سوادی به روستاها فرستاده می شوند و در ضمن فراموش نکنيم که من پسر پدری هستم که کشف حجاب کرد. اما اگر بگويم به وسيله ی يکی از آنها تحت تاثير واقع شده باشم صادق نبوده‌ام. هيچکس نميتواند در من اثر کند، هیچکس، زنان فقط زيبايی‌شان و جذابيتشان و نگاهداشتن زنانگی‌شان در زندگی مرد مهم هستند… اين موضوع «فمينيسم» برای مثال، اين فمينيست‌ها چه ميخواهند؟ شماها چه ميخواهيد؟ شماها ميگوييد برابری؟ آ ه البته من نمی خواهم گستاخ به نظر بيايم، اما ببخشيد از اينکه اين حرف را می زنم – اما نه از لحاظ لياقت و توانايی.
فالاچی: اين طور نيست اعليحضرتا؟
پهلوی: نه، شما هر گز يک ميکل آنژ يا يک باخ نداشته‌ايد. شما حتى يک سرآشپز معروف هم نداشته‌ايد و اما اگر شما در مورد موقعيت با من صحبت کنيد، تمام چيزی که من ميتوانم بگويم اينست که آيا شما شوخی‌تان گرفته؟ آيا شما تا به حال کمبود موقعيت داشته‌ايد که به تاريخ يک آشپز ماهر و مشهور تحويل دهيد؟ شما تا به حال هيچ چيز بزرگ و جالب نيافريده‌ايد، هيچ چيز! به من بگوييد شما در حين مصاحبه‌تان به چند زن که قادر به حکومت باشند برخورده‌ايد؟
 
فالاچی: حداقل دوتا اعليحضرتا! گلداماير و اينديراگاندی.
پهلوی: چه کسی می داند؟ تمام چيزی که من ميتوانم بگويم اينست که زنان وقتی حکومت ميکنند، از مردان بسيار خشن‌تر و سخت گيرترند و بسيار بی رحم‌تر. بسيار از مردان تشنه خون هستند. من حقيقت‌ها را ذکر ميکنم، نه عقايد را. شماها وقتی که قدرت داريد بدون وجدان هستيد. کارتين دومديسيز را به خاطر بياوريد، کاترين روسيه، اليزابت اول انگلستان را، لازم به ياد آوری لوکرس بوژيای شما نيست. با آن زندانها و عشقهای پنهانی اش، شماها دسيسه کاريد، شماها شروريد، همه ی شما.
فالاچی: من متعجب شدم، اعليحضرتا! برای اين که شماييد که ميگوييد قبل از اين که وليعهد به سن قانونی برسد، ملکه فرح ديبا بايد نيابت سلطنت را قبول کند.
پهلوی: هوم … خوب … بله، اگر پسر من قبل از رسيدن به سن قانونی شاه شود، ملکه فرح ديبا نايب السلطنه می شود. اما در ضمن در يک چنين موقعيتی هيات مشاورانی خواهد بود که ملکه بايد با آنان مشورت کند. در حالی که من الزامی ندارم که با کسی مشورت کنم و با کسی هم مشورت نمیکنم. تفاوت را حس می کنيد؟
فالاچی: آن را حس ميکنم، اما در حقيقت به اين صورت باقی می ماند که همسر شما نايب السلطنه است و اگر شما اين تصميم را بگيريد، اين بدان معنی است که شما قدرت حکومت را در وی ميبينيد.
پهلوی: هوم … در هر حال، اين چيزی است که من در موقع تصميم گيری فکر ميکردم، و … ما در اين جا برای صحبت کردن راجع به اين موضوع ننشسته‌ايم، اين طور نيست؟
فالاچی: مسلما خير