جمعه

وقتی که دیگران را «وحشی» می‌خوانیم, امید کشتکار

من با وجود اینکه این عمل را به واسطه خشونت به کار برده شده تقبیح می‌کنم اما آن را جدا از اتفاقات دو سه سال اخیر و سیر وقایع پس از انتخابات نمی‌دانم. جمهوری اسلامی که با روش‌های محسوس و نامحسوسِ سرکوب کار را به جایی رسانده که تنها راه مخالفت با خود را دو راهی جنگ یا انقلاب قرار داده و هرگونه راه اصلاح طلبی را بسته، باید به انتظار اینگونه واکنش‌های رادیکال می‌نشسته است. واکنش‌هایی که عکس العملی است به رفتارهای سرکوبگر نظام مقدس، رفتارهایی مانند اعدام، بازداشت، شکنجه، تجاوز و..
رفتارهای خشن و فحاشی‌های دیروز اگر از گروه مجاهدین خلق است که تا دیروز دست در دست صدام داشت بعید نباشد، اما من چندان مطمئن نیستم دوستان سبزی که این رفتار را نشانه آبروریزی اپوزیسیون می‌دانند، اگر خود در صحنه بودند، رفتار چندان متفاوتی را در پیش می‌گرفتند.


 بنا بر اخبار، ویدئو‌ها و عکس منتشر شده، رامین مهمان پرست سخنگوی وزارت امور خارجه ایران، در خیابان‌های نیویورک مورد تعرض جمعیت معترضان ایرانی حاضر در محل قرار گرفته است و تنها با دخالت پلیس توانسته از مهلکه بگریزد.


تا اینجای کار یک اتفاق خاص در جریان اعتراضات چند سال اخیر افتاده و به جای آنکه جمهوری اسلامی معترضان را به باد کتک و تحقیر بگیرد، این مخالفان جمهوری اسلامی بوده‌اند که یکی از مقامات ارشد نظام ایران را نواخته‌اند. اتفاقی که در جای خود و فرا‌تر از تقبیح خشونت جای تحلیل دارد. نفس عمل به گونه‌ای ست که هرگونه توجیهی را ناکارآمد می‌کند و از همین روست که گروه‌های مختلف می‌کوشند وقوع آن را به گردن دیگری بیاندازند. از هواداران مجاهدین گرفته تا سلطنت طلب‌ها و حتی سبز‌ها متهم به شرکت در این خشونت شده‌اند. به نظر من فارغ از آنکه این عمل توسط چه گروه یا گروه‌هایی انجام شده باید جامعه‌شناسان و تحلیل گران اجتماعی پاسخ چند سوال مهم را بیابند. سوال‌هایی مانند اینکه آیا این اتفاق آگاهانه بوده است؟ دلایل به وجود آمدن این خشونت چیست و آیا ادامه خواهد یافت؟ فردا روزی اگر در کشور تغییری رخ دهد آیا واکنش‌ها در مقابل مقامات جمهوری اسلامی همینگونه یا مشابه این خواهد بود؟ و... 

فارغ از اینکه جواب این پرسش‌ها چه خواهد بود چیزی که بیش از همه برای من جالب بود نحوه برخورد فعالان سیاسی و حقوق بشر و دوستان دیگر نسبت به این اتفاق در فضای مجازی بود. بلافاصله پس از انتشار ویدئو موجی از تهمت‌ها و کلمات توهین آمیز به سمت حاضران در مراسم کتک زنی مهمان پرست روانه شد. گروهی این جمعیت معترض را «عده‌ای وحشی» خواندند که با رفتاری «وحشیانه» آبروی اپوزیسیون ایران را برده‌اند. 

من با وجود اینکه این عمل را به واسطه خشونت به کار برده شده تقبیح می‌کنم اما آن را جدا از اتفاقات دو سه سال اخیر و سیر وقایع پس از انتخابات نمی‌دانم. جمهوری اسلامی که با روش‌های محسوس و نامحسوسِ سرکوب کار را به جایی رسانده که تنها راه مخالفت با خود را دو راهی جنگ یا انقلاب قرار داده و هرگونه راه اصلاح طلبی را بسته، باید به انتظار اینگونه واکنش‌های رادیکال می‌نشسته است. واکنش‌هایی که عکس العملی است به رفتارهای سرکوبگر نظام مقدس، رفتارهایی مانند اعدام، بازداشت، شکنجه، تجاوز و.... که در بیشتر مواقع علاوه بر خود فرد جمع بزرگی از خانواده، فامیل و دوستان آن فرد را نیز درگیر می‌کند و شبکه‌ای می‌سازد از معترضان خشنی که به دنبال راهی برای پاسخگویی به این حجم از خشونت هستند. اما آنچه برای من قابل تامل است واکنش‌هایی است که می‌کوشد با فاصله گرفتن از جریان به عنوان یک ناظر بیرونی تنها به توهین بپردازد و به بهانه آنکه با گروهی دیگر مرزبندی‌های عمیق دارد، دست به توهین و تحقیر بزند. 

اینجا من یک پرسش از دوستان سبزی که گروه‌های دیگر را «وحشی» می‌خوانند دارم. در بحبوحه اتفاقات جنبش سبز هنگامی که پس از اعدام فرزاد کمانگر جمعیت سبز معترض به سفارت ایران در فرانسه هجوم برد و انواع رفتارهای خشن، تخریب و فحاشی را انجام داد آیا شاهد چنین موجی از تقبیح بودیم؟ چه تفاوتی داشت رفتار آن روز سبز‌ها و رفتار دیروز مجاهدین و سلطنت طلب‌ها؟ چطور می‌شود که رفتار معترضان در حمله به سفارت ایران می‌شود «احساسات پاک جوانان آزادی‌خواه ایرانی که از اعدام فرزاد کمانگر خشمگین شده‌اند» و رفتار دیروز می‌شود «وحشی‌گری و رفتار تاسف بار جمعی وحشی که آبروی اپوزیسیون را می‌برند»؟ این تضاد از کجا ناشی می‌شود؟ 

اما حرف آخر اینکه تقبیح خشونت و رفتار «شعبان بی‌مخی» از جانب هر دسته و گروهی وظیفه تمام کسانی است که به مبارزه برای آزادی در ایران تعهد دارند. رفتارهای خشن و فحاشی‌های دیروز اگر از گروه مجاهدین خلق است که تا دیروز دست در دست صدام داشت بعید نباشد، اما من چندان مطمئن نیستم دوستان سبزی که این رفتار را نشانه آبروریزی اپوزیسیون می‌دانند، اگر خود در صحنه بودند، رفتار چندان متفاوتی را در پیش می‌گرفتند. اگر بتوانیم این ژست‌های روشنفکرانه و از بالا دیدن را کنار بگذاریم شاید شاهد تغییرات مثبتی در جغرافیای سیاسی اپوزیسیون باشیم و زمینه ساز همدلی بیشتری میان گروه‌هایی شویم که فارغ از خودی و ناخودی و به دور از خشونت تنها به آزادی ایران می‌اندیشند.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر